ارتباط با ما
آدرس: فارس، شیراز، حد فاصل سه راه دارالرحمه و میدان کوزهگری، نبش کوچه 14، جنب قنادی سپیده
مرکز اجتماع درمان مدار اعتیاد ( راز آرامش )
تلفن: ۰۷۱۳۷۵۰۵۰۱۱
همراه: ۰۹۳۹۵۰۶۵۰۳۱
آدرس: فارس، شیراز، حد فاصل سه راه دارالرحمه و میدان کوزهگری، نبش کوچه 14، جنب قنادی سپیده
مرکز اجتماع درمان مدار اعتیاد ( راز آرامش )
تلفن: ۰۷۱۳۷۵۰۵۰۱۱
همراه: ۰۹۳۹۵۰۶۵۰۳۱
آمفتامین ها نوعی از مواد مخدر تحریک کننده و محرک هستند و اثراتی شبیه به کوکائین دارند. این مواد با تاثیر گذاری بر پیام رسان های عصبی مغز، سرعت ارتباط بین مغز و بدن را افزایش می دهند. برخی از انواع آمفتامین به صورت قانونی توسط پزشکان برای بیماری هایی چون “اختلال کاهش تمرکز و بیش فعالی” (ADHD) و یا “حمله خواب” یا “خواب بارگی” (میل غیر قابل کنترل به خوابیدن) تجویز می شود. با این حال نوعی از آمفتامین ها که از آنها با نام های “سرعت”، “سریع”، “بالاتر” و.. نام برده می شود در حقیقت در زمره مواد مخدر و غیر قانونی بوده و برای نشئه شدن مورد استفاده قرار می گیرد. آمفتامین خیابانی معمولا در آزمایشگاه های خانگی و غیر استاندارد تولید شده و گاها با سایر مواد نیز ترکیب می شود؛ بنابراین می تواند تاثیراتی به مراتب مخرب تر برجای بگذارد.

حشیش از جمله مواد کند کننده فرایند های بدن است، بدین معنی که با تاثیرگذاشتن بر پیام رسان های عصبی، سرعت انتقال آنها از مغز به بدن را کاهش می دهد. حشیش نوعی آرام بخش خفیف است که مصرف آن باعث احساس آرامش و خوابیدن عمیق می شود. بعلاوه این ماده مخدر دارای خاصیت توهم زایی خفیف نیز می باشد، بدین معنی که فرد تاحدودی واقعیت ها را با اوهام و خیالات ترکیب می کند.اول- برگ خشک شده گیاه که در سیگار خالی یا لول های کاغذی ریخته شده و کشیده می شود (سیگاری) و رایج ترین روش مصرف حشیش به شمار می آید.
دوم- شیره خشک شدن گیاه که معمولا به تنباکو مخلوط شده و سپس کشیده می شود و یا گاهی از آن برای تهیه غذا یا پختن کیک و شیرینی استفاده می شود.
سوم- به صورت قرص و یا اسپری دهانی برای درمان برخی از بیماری های مزمن

آرامبخش ها گونه ای از دارو ها هستند که باعث بوجود آمدن احساس رضایت و تسکین در فرد مصرف کننده می شود. این داروها اغلب برای افرادی که به بیماری های روانی و یا عصبانیت های شدید مبتلا هستند تجویز می شود. همچنین آرام بخش ها برای عمل های جراحی، خواب آوری، و یا کاهش دادن میزان عوارض خماری در افرادی که تحت سم زدائی اعتیادهای مصرفی هستند نیز مورد استفاده قرار می گیرد.


درحدود ٤٠٠٠ نوع ترکیب شیمیایی در دود سیگار وجود که حداقل ٢٥٠ عدد از آنان برای سلامتی انسان مضر هستند. در زیر تعدادی از این ترکیبات شیمیایی شرح داده شده اند:
مونوکسید کربن و نیکوتین ترکیب مضری از گازها است که بر اثر کشیدن دود تنباکو وارد ریه ها و سپس جریان خون می شود. مونوکسید کربن میزان اکسیژنی که توسط گلوبول های قرمز حمل می شود را کاهش می دهد. همچنین باعث افزایش میزان کلسترول خون شده و به تدریج رگ های خونی را تنگ تر می کند که این امر موجب ابتلا به بیماری های قلبی، گرفتگی رگ های خونی و حملات قلبی می شود. نیکوتین ماده شیمیایی سمی و خطرناکی است که بسیار اعتیاد آور است. این ماده باعث افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب، و تنگی عروق و رگ های می شود که در نهایت می توان به سکته قلبی منجر شود. بسته به میزان و تکرار مصرف نیکوتین، این ماده بین ٦ تا ٨ ساعت پس از کشیدن سیگار یا قلیان در بدن باقی می ماند. به عنوان اعتیادآور ترین نوع مواد، نیکوتین دارای عوارض جانبی خماری نیز می باشد.
مواد شیمیایی موجود در دود تنباکو به گلوبول های قرمز خون و به عملکرد قلب آسیب می زند. این آسیب ها خطرات زیر را نیز به همراه دارد:
حداقل ٧٠ نوع از سموم موجود در دود سیگار به طور مستقیم و غیر مستقیم در مبتلا شدن به سرطان نقش دارند. از جمله این آسیب ها می توان به بیماری های زیر اشاره نمود:
اوردوز و مصرف بیش از اندازه نیکوتین بسیار به ندرت رخ می دهد چون میزان نیکوتینی که از طریق کشیدن به بدن وارد می شود باعث اوردوز نمی شود. با این حال، نیکوتین ماده ای سمی است و مصرف مقدار زیاد آن می تواند خطرناک باشد. مصرف بیش از حد نیکوتین باعث به وجود آمدن احساس گیجی، و پایین آمدن فشار خون و میزان تنفس می شود که در مواردی ممکن است منجر به مرگ شود.

هدف از آزمایش هم وابستگی مشخص کردن رایج ترین نشانه ها و علائم هم وابستگی است تا شما بدانید که آیا به این نوع از اعتیاد مبتلا هستید یا خیر. اگر پاسخ شما به ۵ مورد از پرسش های زیر مثبت باشد، در آنصورت ممکن است که شما به علت داشتن روابط ناسالم و آشفته به اعتیاد هم وابستگی دچار شده باشید.
۱- من با فردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد یا مبتلا به رفتار اعتیادی است یا فردی که به شدت نیازمند است، رابطه بسیار جدی دارم.
۲- وقتی مردم از من می خواهند برایشان کاری انجام دهم ، با آنکه می دانم نباید آن کار را انجام دهم ،اما “نه” گفتن برایم بسیار دشوار است.
۳- احساس می کنم باید در زندگی روی کارهای بد و ناشایست دیگران سرپوش بگذارم چون نمی خواهم که آن ها دچار تشویش و اضطراب شوند. من ترجیح می دهم برای پیشگیری از صدمه و آسیب دیدن آن ها، وارد عمل شوم و به آن ها کمک کنم.
۴- فکر می کنم این وظیفه من است که اشتباهات دیگران را جبران کنم و کاری کنم که هم خانوادهام را داشته باشم و مشکلات خانواده ام را حل کنم و هم رابطه خودم را حفظ کنم.
۵- بسیار تلاش می کنم تا رفتاری منطقی و خوب با دیگران داشته باشم و وقتی متوجه می شوم که آن ها قدر خوبی ها و تلاش های مرا نمی دانند، خشمگین می شوم.
۶- دوست دارم در کنار کسانی باشم که به کمک من نیاز دارند. وقتی می بینم که مسئولیتی ندارم و هیچ نقشی نمی توانم در زندگی دیگران داشته باشم، احساس می کنم که هیچ ارزش و اهمیتی ندارم و انگیزه های خود را برای زندگی از دست می دهم.
۷- نگرانم که مردم درباره من چه گونه قضاوت و فکر می کنند. این مشغولیت ذهنی و وسواس درباره طرز فکر مردم در باره من، باعث می شود تا از لحاظ احساسی به شدت صدمه ببینم.
۸- از تنهایی بیزارم و نمی خواهم هیچ وقت تنها باشم. برای اینکه احساس شادی و سرزندگی کنم به بودن در کنار دیگران نیاز دارم.
۹- من از مردم می ترسم. برای اینکه احساس امنیت کنم دوست دارم گوشه نشین باشم و از مردم دوری کنم.
۱۰- می ترسم به حال خودم رها شوم یا دیگران از من خوششان نیاید و همین علت به هر کاری دست می زنم تا دیگران مرا ترک نکنند.
۱۱- فکر می کنم اگر به خودم محبت کنم و خودم را دوست داشته باشم دیگران بگویند که من خودخواه هستم.
۱۲- همیشه تلاش می کنم تا قبل از اینکه نیازها و خواسته های خودم را برطرف کنم خواسته ها و نیازهای دیگران را برطرف کنم. حتی در مواقعی هم که خودم بیشتر از دیگران به چیزی نیاز دارم بازهم به نیازهای دیگران اولویت می دهم.
۱۳- اگر در زندگی چیزی کم داشته باشم و همه چیز به دلخواه من نباشند احساس شکست می کنم و وقتی دیگران درباره مسایل و مشکلاتی که من دارم صحبت می کنند در برابر آن ها جبهه می گیرم.
۱۴- در اعماق وجودم احساس می کنم که خودم را دوست ندارم و دوست ندارم که مردم به واقعیت وجود من پی ببرند و بدانند که من واقعاً چه جور آدمی هستم.
۱۵- تلاش می کنم تا دیگران و شرایط موجود را مسئول مشکلات و گرفتاری های خودم بدانم و از مردم و روزگار گله کنم.
۱۶- حتی در موارد و مواقعی هم که روابط من با دیگران ناسالم و آزار دهنده است بازهم نمی توانم آن ها را ترک کنم و روابطم را با آن ها قطع کنم.
۱۷- به هیچ وجه نمی توانم از دیگران تقاضای کمک کنم، حتی در مواردی که به شدت به کمک دیگران نیاز دارم.
۱۸- به راحتی نمی توانم حرف دلم را بزنم یا احساسات خودم را بروز دهم و بگویم که چه می خواهم.
۱۹- دوست دارم مسایل و مشکلات خودم را از دیگران پنهان کنم چون از آن می ترسم که اعتبار و شخصیت من در پیش دیگران که فکر می کنند من فردی بسیار قوی و مقاومی هستم، آسیب ببیند و نابود شود.
۲۰- برای اینکه بعداً احساس گناه و شرمندگی نکنم با کسانی که با من اختلاف نظر دارند به ندرت بحث می کنم و سعی می کنم که از گفتن نظر واقعی خودم خودداری کنم.
۲۱- از نظر من معمولاً آدم ها یا اوضاع و احوال یا “خوب” هستند یا “بد”. حد متوسط وجود ندارد.
۲۲- با اینکه تلاش می کنم تا مردم را از خودم راضی نگه دارم اما بیشتر مواقع منزوی و تنها هستم.
۲۳- چون من به نظرات و دیدگاه های دیگران بیشتر از نظر خودم اهمیت قایل هستم در نتیجه همیشه نگرانم و می خواهم بدانم که مردم درباره من چگونه فکر می کنند.
۲۴- نمی توانم با قاطعیت و از روی تحکم با مردم حرف بزنم چون احساس می کنم شخصیتم کامل نیست.
۲۵- واقعاً نمی دانم که کی هستم و از زندگی چه می خواهم.
۲۶- زندگی من به علت روابط ناسالمی که دارم غیر قابل اداره شده است و سر رشته زندگی در واقع از دست من در رفته است؟
توجه: توجه داشته باشید که حتی در صورتی که پاسخ های شما به اکثر پرسش های این آزمایش هم وابستگی مثبت باشد بازهم نمی توان با قاطعیت گفت که شما از عارضه و اعتیاد هم وابستگی رنج می برید. این سئوال ها بیشتر با این هدف تهیه شده اند تا به شما کمک شود تا بدانید که آیا تحت تاثیر شرایط قرار دارید یا خیر. این پرسش ها با تائید بالینی همراه نیستند و نمی توان آن ها جایگزین تشخیص حرفه ای از سوی یک متخصص کرد. در واقع این پرسش ها جنبه کلی دارند و نمی توان روی پاسخ هایی که به آن ها داده می شود به عنوان نشانه های قطعی عارضه هم وابستگی نگاه کرد.

اعتیادهای رفتاری در اصل رفتارهای عادی و سالمی هستند که به مرور زمان به وسواس و رفتاری اجباری و ویرانگر تبدیل شده اند. کسانی که به اعتیادهای رفتاری مثل کار، غذا یا هم وابستگی مبتلا شده اند، در واقع در یک چرخه آزار دهنده و باطل از نفرت از خود، پشیمانی و انکار گرفتار هستند. افراد مبتلا به اعتیادهای رفتاری از روی اجبار و به طور غیر ارادی رفتارهای ویرانگری را تکرار می کنند و در ضمن این توهم را دارند که فقط با تکیه به قدرت اراده درونی خود می توانند مشکل خود را حل کنند.
معتادان رفتاری، درست مثل کسانی که به مواد مصرفی اعتیاد دارند وارد یک چرخه می شوند که اغلب پایانی ندارد و گمراه کننده است. این چرخه دارای ۵ مرحله است که فرد از مرحله ای به مرحله بعد می رود و برای آگاهی شما در این مراحل تشریح شده اند.

۱- نداشتن مهارت های زندگی
۲- مشغولیت ذهنی
۳- وسواس فكری
۴- عواقب منفی
۵- ناتواني و زندگی غیر قابل اداره
بیماری اعتیاد خصوصیات، علائم و عوارض خاصی دارد. با دانستن و شناختن این علائم ما می توانیم بدانیم که آیا از بیماری اعتیاد رنج می بریم یا نه.
عوارض کلی اعتیاد که تقریبا در میان بیشتر معتادان دیده می شوند عبارتند از:
توجه : مشاهده و بروز این عوارض در خود ضرورتأ به این معنی نیست که شما به مواد مخدر معتاد هستید. عوارضی که در بالا به آنها اشاره شد عوارض کلی بیماری اعتیاد هستند.
طبق تعریفی که انجمن روانشناسان آمریکا ارائه داده است شخصی که استفاده اش از مواد مخدر یا مشروبات الکلی در یک دوره 12 ماهه به بروز حداقل سه مورد از علائم زیر منجر شده باشد به بیماری اعتیاد مبتلا شده است.

۱. تولرانس یا مقاوم شدن بدن
تولرانس اصولا به دو شکل ظاهر می شود. اول نیاز به استفاده هر چه بیشتر از مواد مخدر برای حفظ تاثیر و نشئگی روزهای اول و سپس کاهش تاثیر مواد مخدر به علت استفاده طولانی مدت از آنها.
۲. وسوسه
فكر و ذكر و دغدغه اصلی معتادان اين است كه بتوانند تجربه نشئگی را كه در بار اول مصرف اين گونه مواد به دست آورده اند مجددا تكرار كنند و به همین دلیل زمان زيادی از عمر خود را صرف تهیه و مصرف مواد می کنند.
۳. افزايش مصرف
يكی ديگر از علائم اعتياد به مواد مخدر استفاده از مقادير بيشتر يا مصرف طولانی تر از اين گونه مواد برای رسيدن به نشئگی روزهای اولیه مصرف مواد مخدر است.
۴. از دست دادن كنترل
معتادن معمولا برای كاهش ميزان استفاده از مواد مخدر يا ترك و كنترل میزان مصرف مواد تلاش می كنند اما در اين راه موفق نمی شوند. آنها بارها و بارها واقعا قول می دهند و عزم خود را جزم می كنند كه اعتياد خود را ترك كنند اما نمی توانند چون بيماری آنها حالت مزمن و كهنه پيدا كرده است و آنها اراده و قدرت تصمیم گیری و كنترل استفاده از مواد مخدر را از دست داده اند.
۵. ادامۀ مصرف با وجود عواقب
فرد معتاد با آنكه از عواقب استفاده از مواد مخدر آگاهی دارد، باز هم بيشتر وقت خود را صرف تهيه و مصرف آن می كند.
۶. نشانه های خماری
به دلیل این که مغز یک معتاد نمی تواند مواد شیمیایی لازم جهت انتقال پیام های عصبی که موجب بوجود آمدت احساس رضایت و کنترل می شوند را تولید کند، معتادان از عوارض خماری رنج می برند. نشانه های خماری تغییرات جسمی یا روحی درد آوری هستند که در صورت نرسیدن موادی که بدن فرد معتاد به آن ها عادت کرده است، رخ می دهند.با توجه به نوع ماده مخدری که فرد معتاد مصرف می کند نشانه های خماری می تواند ظرف چند ساعت از زمان نرسیدن مواد به بدن شروع شود و تا چندین روز و در مواقعی چند هفته یا حتی چند ماه ادامه پیدا کند.
نوع خماری از بسته به نوع ماده مخدر متفاوت است. تریاک، الکل، و آرام بخش ها خماری شدیدی در بدن ایجاد می کنند که می تواند خطرناک و حتی کشنده باشد. مواد دیگری همچون کوکائین، ماری جوانا و قرص های روان گردان یا اکستزی (قرص اکس) نيز در فرد معتاد نوعی خماری آزار دهنده ایجاد می کند اما اين نوع خماری جان فرد معتاد را تهدید نمی کند.شکل و حالت خماری افراد نیز با یکدیگر تفاوت دارد و اگر تصمیم به قطع مصرف مواد مخدر یا الکل دارید به شما توصیه می شود که حتما با پزشک مشورت کنید.

عوارض روحی- روانی خماری
عوارض جسمی خماری
عوارض خطرناك خماری
مشروبات الكلی و آرام بخش ها بيش از استفاده از ديگر مواد باعث خماری خطرناك می شوند. متوقف كردن ناگهانی و يكباره الكل و آرام بخش ها می تواند به سكته مغزی يا حملات قلبی منجر شود. دستورات پزشكی برای سم زدایی می تواند عوارض خطرناك خماری را به حداقل برساند. عوارض خطرناك خماری عبارتند از :
یکی از علائم روانی بیماری اعتیاد این است که یک معتاد برای حفط و ادامه دادن مصرف خود همواره در حال دروغ گفتن است. این وضعیت باعث می شود که اعضای خانواده فرد معتاد دچار سردرگمی شده و همواره از دروغگویی فرد معتاد رنج ببرند. با این حال، اعضای خانواده فرد معتاد با شناخت طبیعت بیماری اعتیاد می توانند کمی تسلی یافته و دیدگاه بهتری نسبت به عزیز معتاد خودشان پیدا کنند.
يك معتاد برای محافظت کردن از اعتیاد خود اقدام به دروغ گفتن می کند. آنها برای انکار کردن اعتیادشان، و متقاعد کردن شما به این موضوع که هيچ مشکلی ندارند و هر زمان كه بخواهند می توانند مصرف مواد مخدر را کنترل یا متوقف كنند، به دروغ گفتن متوسل شده و انواع داستان ها و بهانه ها را ردیف می کنند. بعلاوه، بیماری اعتیاد نحوه فکر کردن فرد معتاد را نیز دستخوش تغییر کرده و او پس از مدتی قادر به تشخیص تفاوت بین واقعیت و خیال نبوده و تمام رفتار و گفتار وی تحت تاثیر اوهام و خیالاتش می باشد. از این رو است که گاهی دروغگویی آنها به خانواده یا دوستان خود، نه از روی عمد و به منظور رنجش دیگران، بلکه به این دلیل است که نمی توانند بین واقعیت و خیال تفاوت قائل شوند. در واقع آنها می خواهند نحوه نگرش و قضاوت دیگران نسبت به خود را کنترل کنند. یک معتاد کاملاً به دروغی که می گوید باور دارد زیرا این بیماری اعتیاد است که در فکر و ذهن او ریشه دوانده و همه این دروغ ها را به صورت حقیقت برای او جلوه می دهد. به عنوان مثال هر وقت که از یک فرا معتاد سئوال می شود که چرا مواد مخدر مصرف می کند، او هر بار دروغ و دست آویزی به شما تحویل می دهد که خود کاملاً آن را باور دارد. مثلا ممکن است بگوید ” برای رفع درد و به تجویز دکتر مواد مصرف می کنم “.
از طرف دیگر هیچ کس دوست ندارد كه يك معتاد به نظر برسد. ننگ و شرم معتاد بودن و تصویر خشن و تاريكی كه در ذهن ايجاد می كند، موجب می گردد تا معتاد دست به هر کاری بزند تا با انكار واقعیت واقعی خود ، جايگاه نا اميد كننده اش را حفظ كند. تصور کنید به شما بگويند به بیماری مبتلا هستید كه هیچ قدرتی برای توقف و یا کنترل آن نداريد و اگر درمان نشويد خانواده، خانه، شغل، احترام و جايگاه اجتماعی خود را از دست خواهيد داد! در آن صورت شما نیز خود را يك معتاد آواره در حال گدایی در خیابان، يك معتاد كارتن خواب با سرنگی در بازو، يا يك معتاد ژولیده و کثیف تصور خواهيد كرد. البته هیچ کس دوست ندارد بپذیرد که به چنین وضعیتی دچار شده است و سرانجام ممکن است به سمت این وضعیت ترسناک کشیده شود. ولی باید این حقیقت را پذیرفت که این بیماری بدون هیچگونه ملاحظه ای نسبت به سن، وضعیت اجتماعی و تحصیلی، جنسیت و نوع گرایشات مذهبی و اعتقادی ، همه را در معرض خطر قرار داده و به سمت نابودی می کشاند.
برای پی بردن به این که چرا معتادان همواره دروغ می گویند لازم است که با ماهیت بیماری اعتیاد بیشتر آشنا شوید. با شناخت و کسب آگاهی بیشتر در مورد بیماری اعتیاد، همچنین متوجه خواهید شد که چه دسته افکاری در ذهن معتاد شکل می گیرد و آنها را وادار به دروغگویی می کند. از این رو در ابتدا بايد معنی کلمه بيماری را به خوبی درك كنيم.
یک بيماری سبب می شود تا يك اندام، دستگاه يا يكی از اعضای بدن انسان از فعاليت بازمانده يا فعاليت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتياد به مواد مخدر نیز، مصرف طولانی مدت اینگونه مواد ضمن برجا گذاشتن اثرات منفی بر ساختار مغز، فعاليت عادی آنرا مختل کرده و مغز را برای کارکرد عادی و طبیعی خود به مواد مخدر وابسته می کند. با طولانی شدن مصرف، مواد مخدر اثراتی بر روی مغز فرد مبتلا می گذارد که باعث بوجود آمدن علائمی می شود که در زیر به کلیات آن اشاره شده است.
در ذهن كسانی كه بيماری اعتياد در آنها پیشرفت کرده است، دو علامت بارز وجود دارد که افکار و رفتار آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، این دو علامت یعنی وسوسه و نداشتن سلامت عقل در ادامه توضیح داده شده اند :
۱. وسوسه
وسوسه حالتی ناخواسته، كنترل ناپذير و بی وقفه است كه بر اثر آن يك فكر، يك تصوير يا حالتی احساسی همواره ذهن انسان را درگير و به خود مشغول می سازد. در مورد معتادان، اين مواد مخدراست كه همواره ذهن آنها را به خود مشغول می سازد و با آنكه می دانند مصرف اين گونه مواد برای سلامت جسمی و روحی آنها و اطرافيانشان زيانبار است، اما باز هم بر مصرف آنها پافشاری و اصرار می ورزند. علت چنين اصراری برای مصرف مواد مخدر لذت فراوانی است كه در ابتدا از مصرف اين گونه مواد احساس می نمايند و بی وقفه تلاش می كنند تا همان لذت و نشئگی اولين بار مصرف را به دست آورند. همه فكر و ذكر مبتلايان به بيماری اعتياد، تهیه کردن و مصرف مواد مخدر متمركز است؛ چراکه تاثیرات این مواد بر مغز انسان بسيار قوی است. مواد مخدر، توهم قوی بودن و داشتن كنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پديد می آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه می شوند كه می توانند از عهده كارهائی برآيند كه در حالت عادی از انجام آنها وحشت و هراس دارند (به عنوان مثال صحبت كردن در جمع). با مصرف کردن مواد مخدر به آنها احساس نشئه بودن و سرخوشی دست داده و به فردی جسورتبدیل می شوند و احساس می كنند هر مشكلی را می توانند از پيش پا بردارند. با وجود طبيعی و عادی نبودن اين گونه احساسات، ذهن آنها ازقرار گرفتن در چنين حالت هائی لذت می برد. چنين چرخه ای است كه سرانجام به ايجاد وسوسه در معتادان منجر می شود.
يكی از بزرگترين مشغله های فكری معتادان مزمن اين است كه ثابت كنند كه می توانند مصرف مواد مخدر خود را کنترل کنند و اينكه خودشان را مانند افرادی عادی و طيبعی جلوه دهند. به احتمال بسيار زياد قبول کردن اين واقعيت كه آنها هيچ گونه توان و اراده ای در برابر مواد مخدر ندارند، واقعيت تلخی است كه نمی خواهند به آن اعتراف كرده و آن را بپذيرند؛ به همين علت همواره تلاش می كنند تا اين نقطه ضعف خود را به هر شكل پوشانده و راهی پيدا کنند تا به خودشان و ديگران نشان دهند که می توانند ميزان مصرف مواد مخدر را كنترل نمايند. فرد مبتلا حتی اگر به يك معتاد تمام عيار هم تبديل شده باشد، باز هم به راحتی نمی پذيريد كه معتاد است. بايد از يك معتاد پرسيد كه تا كنون چند بار تلاش كرده است تا ميزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه داشته و در اين راه با شكست روبرو شده است؟ باید دید که تا كنون چند بار به خود و ديگران گفته كه ديگر مواد مصرف نخواهد كرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آنرا از سرگرفته است.
۲. نداشتن سلامت عقل
دومين نشانۀ بارز و متداول روانی در ميان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را می توان حالتی از تفكر توصيف كرد كه كامل، سالم، معقول و منطقی نبوده و بر اساس واقعیت بنا نشده است.بر اثر مصرف مداوم مواد، افكار و انديشه های معتادان غيرعادی و نابهنجار می شوند، چون مواد مخدر به شدت و به گونه ای غير طبيعی چگونگی ارسال، دريافت و پردازش اطلاعات از سوی مغز را مختل می سازد. به همين علت آنها قدرت تصميم گيری و قضاوت و داوری صحيح را از دست می دهند. افكارغیر عقلايی معتادان به رفتارها و اقدامات زيانباری منجر می شوند كه سرانجام زندگی آنها را آشفته و بی سر و سامان می سازد. نداشتن سلامت عقل باعث می شود كه معتادان دائماً در حال خودفريبی بوده و و با خود بگويند كه اين بار خواهم توانست مصرف مواد مخدر را کنترل کنم و این بار اوضاع با دفعات پيشين تفاوت خواهد كرد. ناسلامت عقل باعث وارونه جلوه دادن حقيقت در ذهن فرد مبتلا به اعتياد می شود. آنها با اينكه به وضوح نشانه های نابودی خود و خانواده شان را مشاهده می کنند، اما توانايی درك اين حقيقت كه در ورطه شكست و نابودی هستند را نداشته و به همین دلیل باز هم به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند. كسانی كه در اطراف فرد معتاد قرار دارند رفتار او را جنون و دیوانگی تلقی می كنند اما در نظر شخص مبتلا به اين بيماری رفتارش کاملا طبيعی و عادی جلوه می كند.
الگوهای خاصی در زمينه ناسلامت عقل و غیر عقلایی بودن طرز فکر در ميان اغلب معتادان وجود دارد كه ويژگی های تقريباً مشابه ای دارند. اين ويژگی ها عبارتند از :
۱) انكار
انكار، مكانيزم و سازوكاری دفاعی است كه معتادان برای متقاعد ساختن خود و ديگران مبنی بر اينكه مواد مخدر مشكلی برای آنها ايجاد نمی كند از آن استفاده می كنند. حتی خود آنها نيز نمی دانند كه سرگرم انكار کردن اعتياد خود هستند، چون مصرف مواد مخدر توانائی فكر كردن منطقی آنان را مختل كرده است. انكار كردن سبب می شود تا با وجود همه مشكلات و مصائبی كه مواد مخدر برای فرد مبتلا و نزديكانش پديد آورده است، آنها مصرف اين گونه مواد را ادامه دهند. كسانی كه برنامه بهبودی 12 قدم را دنبال می كنند می گويند ” اعتياد تنها بیماری است كه فرد مبتلا را متقاعد می کند که بیمار نیست.”
انكار کردن روشی است كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد برای اجتناب از پذيرفتن واقعيت دردناک بيماری اش در پيش می گيرد. از آنجا كه آنها از اعتراف به معتاد بودن خود به شدت وحشت دارند، نمی توانند اين مسئله را به راحتی بيان کنند. نكته ديگر اينكه انكار باعث می شود تا معتادان در دنيایی تخيلی و بدور از واقعيت زندگی کنند، دنیایی كه با وجود تحمل درد و رنج فراوان در آن، باز هم احساس آرامش و امنيت می کنند. بايد توجه داشت كه همين انكار است كه معتادان را در بند بیماری اعتیاد اسیر نگاه می دارد. تا زمانی كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد به عنوان شيوه ای دفاعی از انكار استفاده کند، در برابر مواد مخدر هیچ قدرتی نداشته و برده ای بيش نخواهد بود.
فهرست انواع روش های دفاعی که فرد مبتلا به اعتیاد برای ادامۀ انکار خود از آنها استفاده می کند بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از شیوه هایی که معتادان برای بی خطر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آنها متوسل می شوند اشاره شده است:
٢) خود محوری / خودخواهی
یکی دیگر از ویژگی های بیماری اعتیاد تغییراتی است که در طرز رفتار فرد معتاد بوجود می آورد. ممکن است اطرافیان آنها را افرادی خودخواه به شمار بیاورند، چون چنین به نظر می رسد تنها چیزی که برای آنها اولویت و اهمیت دارد خودشان و مصرف مواد مخدر است. اطرافیان تصور می کنند که فرد مبتلا به اعتياد از روی عمد و اراده یا صرفاً برای کسب لذت به مصرف مواد مخدر می پردازد، اما در واقع آنها چاره دیگری جز خودخواه بودن ندارند، چون برای ادامه حیات به مواد مخدر نیاز دارند و به همین دلیل مواد را به هر کس یا هرچیز دیگری ترجیح می دهند.
۳) خود بزرگ بینی
شمشیر دو لبه بزرگی که معتادان گرفتار آن هستند خود بزرگ بینی و اهمیت قائل شدن بیش از اندازه برای خودشان است. زمانی که آنها برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنند احساس قدرت و تسلط داشتن بر اوضاع به آنها دست می دهد. آنها توهم ناشی از مصرف مواد مخدر را واقعی پنداشته و خود را بهتر، با هوش تر، و مهم تر از دیگران به شمار می آورند. آنها از آنچه که دارند راضی و خشنود نیستند و از زندگی عادی خود احساس رضایت نمی کنند و می خواهند بیشتر و بیشتر به دنبال لذت جويی بروند تا اين زندگی ظاهراً كسل كننده را تحمل كنند. گرچه پیش از این بسیاری از معتادان در این راه شکست خورده و ناکام مانده اند، ولی آنها تصور می کنند که پیروز و کامیاب خواهند شد. آن ها برای به دست آوردن قدرت، پول، اعتبار، و جایگاه اجتماعی بالاتر تلاش می کنند و خود را تسلیم آرزوها و توهماتی می کنند که مصرف مواد مخدر در آنها ایجاد کرده است. نکته مهم این است که همین احساس خودبزرگ بینی و مهم بودن است که آنها را از تلاش برای دریافت کمک جهت رهائی از چنگ مواد مخدر و بهبود یافتن باز می دارد. افراد مبتلا به اعتياد تصور می کنند که با دیگران تفاوت دارند. با آنکه به قعر فلاکت و بدبختی سقوط کرده اند؛ تصور می کنند که انسان های شاخصی بوده و با دیگران قابل مقایسه نیستند. در برنامه های 12 قدمی از چنین تصوری که آنها درباره خود دارند تحت عنوان “منحصر به فرد بودن كشنده” یاد می شود. در برنامه های 12 قدمی بر این نکته تاکید می شود که خود را کوچک یا بزرگ شمردن در واقع دو روی یک سکه بوده و هر دو می توانند بر روند بهبودی فرد معتاد تاثیرگذار باشند.
۴) تغییرات چشمگیر شخصیتی در هنگام نشئگی
یکی دیگر از علائم بیماری اعتیاد که افکار و اندیشۀ فرد مبتلا را پریشان می سازد تغییرات چشمگیر رفتار آنها در هنگام مصرف مواد مخدر است. فرد معتاد حتی اگر مهربان ترین فرد روی زمین نیز باشد، با وارد شدن مواد مخدر به سیستم بدنش ممکن است ناگهان به یک هیولا تبدیل شود، حس پایبندی به اخلاقیات را از دست داده و رفتاری تحقير آمیز در پیش بگیرد. معتادان به علت سلطه و سیطره نیاز به مواد مخدر بر رفتار آنها، ممکن است به ارتکاب جرم و جنایت و یا اعمال ناشایست مبادرت کنند. در کتاب بزرگ موسوم به الکلی های گمنام، اين تغییر شخصیت شدید، به رفتار دکتر جکیل و آقای هاید که شخصیت اول رمانی به همین نام از یک نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم است تشبیه شده است که از یک پزشک و انسانی عادی به موجودی هولناک تبدیل شد.
فاجعه بیماری اعتیاد این است که بیماری، قدرت فکر کردن درست را از معتادان سلب می کند. آن ها برای این که بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند به دیگران دروغ می گويند. دروغگوئی و فریبکاری به طبیعت و شخصیت دوم آنها تبدیل شده و بنابراین نمی توانند واقعیت بیمار بودن خودشان را به سادگی بپذیرند. اما در نهایت رنج و عذاب اعتیاد آنچنان شدید می شود که همه سازوکارهای دفاعی آنها را درهم می شکند. بسیاری از معتادان تنها در این هنگام و پس از سقوط به قعر فلاکت و بدبختی است که می پذیرند که به این بیماری مبتلا هستند. متاسفانه بسیاری از معتادان پیش از رسیدن به این مرحله جان خود را از دست می دهند، چون قبول این واقعیت و تن دادن به آن بسیار دشوار است. مواد مخدر به روح و روان آنها آسیب می رساند و به همین دلیل اگر فرد مبتلا به بيماری اعتياد بخواهد مصرف مواد مخدر را ترک کند باید بداند که نمی تواند روی افکار و اندیشه های خود حساب کند، چون افکار پریشان و بیمارگونه او نمی تواند برای ترک مواد مخدر کمکی به او بکند. مصرف مواد مخدر توانایی تفکر منطقی و صحیح را از معتادان گرفته است. به همین دلیل است که اگر فرد معتاد تصمیم به ترک اعتیاد و آغاز کردن مسیر بهبودی بگیرد، به قدرتی بالاتر و قوی تر از خود نیازمند است. تنها در پرتو باور و تکیه به این نیروی برتر است که فرد معتاد می تواند راه چاره ای برای بهبودی از بیماری اعتیاد پيدا کند.
زندگی بسیاری از اعضای خانواده معتادان، شدیدا تحت تاثیر عوارض روانی بیماری اعتیاد از جمله دروغگویی قرار می گیرد. برخی از تاثیراتی که گریبانگیر خانواده معتادان می شوند عبارتند از:
با پیشرفت بیماری اعتیاد در فرد مبتلا و پدیدار شدن اثرات منفی آن، سایر اعضای خانواده نیز در یک چرخه ویرانگر گرفتار می شوند. آنها برای حفظ آبرو و مراقبت از کانون خانواده خود، اقدام به دروغ گویی می کنند. اما شما به عنوان افراد خانواده یک معتاد چگونه می توانید از سقوط خودتان در دام این بیماری جلوگیری كنيد؟ چگونه می توانيد با عدم صداقت فرد معتاد مقابله كنيد؟
۱) بسیار مهم این است که درک کنيد که معتادان با دروغگويی، شخصاً نمی خواهند به شما لطمه بزنند. آنها از یک بیماری مهلک رنج می برند كه کنترلی بر آن ندارند و تنها راهی که برای انکار اعتیاد و ادامه دادن به اعتیاد سراغ دارند، متوسل شدن به دروغ است.
۲) تنها شما نیستید که در معرض فریبکاری و دروغگویی فرد مبتلا به اعتياد قرار دارید. آنها برای مخفی كردن شدت اعتیادشان به همه دروغ می گويند. آنها دست به هر كاری می زنند تا در دنيای اطرافشان به عنوان یک فرد عادی شناخته شوند.
۳) به هیچ عنوان با آنها بحث نکنيد، التماس و زاری نکنيد یا سعی نکنید به آنها ثابت كنيد كه دارند به شما دروغ می گویند؛ زيرا بحث كردن با آنها فقط شما را خسته و سرخورده كرده و موجب اتلاف انرژی شما می گردد. در واقع فرد معتاد معتقد است که دروغ (آنچه که آنها می گویند) نسخه ای از حقیقت است و شما نمی توانید وی را متقاعد کنيد؛ زيرا آنها دروغ هايی كه می گويند را صادقانه باور دارند. نباید امیدوار باشید که اگر دروغ گفتن آنان را ثابت کنید، آنها دست از کارهای خود برداشته ومصرف مواد مخدر را متوقف می کنند. به یاد داشته باشید تا زمانی که آنها از بیماری اعتیاد رنج می برند، ملزم به دروغ و فريبكاری هستند.
۴) شما قدرت کنترل و یا متوقف کردن بیماری اعتیاد آنها را نداريد. تنها کاری که شما می توانید انجام دهید اين است که حقیقت را بگوئيد و به خودتان اجازه ندهيد که گرفتار عدم صداقت آنها شده و برای حفاظت از آنها به دروغگويی بپردازيد.
۵) شما می توانيد نحوه رفتار و واکنش های خود نسبت به اقدامات فریبکارانه معتاد را تحت کنترل بگیرید. به عنوان مثال یا باید بپذیرید که آن ها از یک بیماری رنج می برند که شما قدرت معالجه و یا مقابله با آن را ندارید، و یا تصمیم به متقاعد کردن آنان به ترک اعتیاد گرفته و در این راه خود را به آب و آتش بزنید. بسیاری از اعضای خانواده معتادان عمر خود را صرف تلاش برای متقاعد کردن معتاد کرده اند و تقریباً همیشه با شکست مواجه شده و دست آوردی جز نا امیدی و عجز نداشته اند.
۶) اعتیاد یک بیماری توام با دروغگویی و فریبکاری است و به خاطر عوارض مضر و تغییرات شیمیایی ايجاد شده در مغز، همواره باعث تحت سلطه قرار گرفتن فرد معتاد می شود. به همین دلیل است که اين بیماری ممكن است موجب انحراف شدید فکری و بروز رفتارهای جنون آمیز و غیر منطقی از فرد معتاد شود. در واقع افراد معتاد نمی تواند بين حقیقت و خيال تفاوت قائل شوند. آنها در دنيايی سرشار از توهم زندگی می کنند که به واقعی بودن آن باور دارند و به همین دلیل بر دروغ گفتن خود اصرار می ورزند. متاسفانه اعضای خانواده معتادان نیز به همان اندازه تحت تاثیر این بیماری قرار گرفته و از آن رنج می کشند. آنها سعی می کنند تا عزیزشان را متقاعد به ترک اعتیاد کنند و به همین دلیل تحت تاثیر مقاومت ها و واکنش های بیمارگونه فرد معتاد قرار کرفته و خودشان نیز قربانی آثار این بیماری می شوند.
۷) اگر اعضای خانواده قصد دارند که وضع زندگی خود را بهتر کرده و برای ترک اعتیاد به فرد معتاد کمک کنند، باید ابتدا از خودشان شروع کرده و گام اول را خودشان طی کنند. آنها باید تا آنجایی که می توانند راجع به بیماری اعتیاد آگاهی کسب کرده و راهکارهای پیشنهادی برای شروع بهبودی را عملا در زندگی خود پیاده کنند این کار از همه تلاش هایی که برای نجات فرد معتاد انجام می دهند موثر تر و راهگشا تر خواهد بود. خانواده فرد معتاد سپس باید بپذیرند که در برابر بیماری اعتیاد عاجز بوده و قدرت آن را ندارند که فرد معتاد را مجبور به ترک اعتیاد و تغییر دادن رفتارش بکنند. تنها با پذیرش و قبول این واقعیت است که می توانند از رنج و عذاب این بیماری نجات یافته و خانواده خود را به سمت بهبودی از اثرات این بیماری هدایت کنند. پذیرفتن این حقیقت در اصل همان قدم اول بهبودی در انجمن های حمایت از خانواده می باشد. با برداشتن این قدم مهم، هم خانواده و هم فرد معتاد شانس بیشتری برای بهبودی به دست آورده و اثرات مخرب بیماری اعتیاد بر آن ها کمتر و کمتر خواهد شد.
برای تزریق کردن مواد مخدر، هیچ راه کاملا بی خطری وجود ندارد. در مقایسه با سایر روش های مصرف مانند کشیدن از بینی، دود کردن، و یا بلعیدن، تزریق مواد خطر دچار شدن اوردوز (به مصرف بیش از حد)، پارگی رگ ها، و عفونت را افزایش می دهد. در این قسمت برخی از خطرات سلامتی تزریق کردن مواد شرح داده شده است.
١. علت استفاده از روش تزریقی
٢. عوارض و خطرات تزریق
٣. کاهش دادن خطرات تزریق
مهمترین خطراتی که مصرف کنندگان به روش تزریقی را تهدید می کند عبارتند از:

اکثر مصرف کنندگان به روش تزریقی، از وسائل مشترکی استفاده می کنند و به همین دلیل هم در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند. عفونت های مربوط به استفاده از سرنگ های مشترک باعث بوجود آمدن بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت می شود. بعلاوه خطر مبتلا شدن این افراد به انواع بیماری های مقاربتی نیز بسیار زیادتر است. اکثر آنان وسایل استریل و ضد عفونی در اختیار نداشته و در اماکن غیر بهداشتی اقدام به تزریق مواد می کنند. همین امر باعث وارد شدن آلودگی به جریان خون آنان شده و احتمال منتقل شدن بیماری از طریق روابط جنسی نیز افزایش می یابد.
کسانی که مواد مخدر را به صورت تدخینی و یا کشیدن از طریق بینی مصرف می کنند، به راحتی قادر خواهند بود تا میزان مصرف خود در هر نوبت را تعیین کرده و به همان میزانی که نیاز دارند مواد مصرف کنند؛ و بدین ترتیب احتمال مصرف بیش از حد را کاهش می دهند. این در حالی است که در روش تزریقی، مواد به طور مستقیم و فیلتر نشده وارد جریان خون شده و فرد قادر نخواهد بود تا میزان مورد نیاز خود را تعیین کند.
از آنجا که معتادان نسبت به شرایط و ابزارهای تزریق مواد توجه کافی نشان نداده و احتمالا برای تزریق از سرنگ های دست دوم و یا سوزن های کند شده استفاده می کنند، احتمال آسیب دیدگی و یا پارگی رگ های آنان افزایش می یابد. این عارضه به خصوص در مکان هایی مانند زندان ها که افراد به سرنگ های نو و استریل دسترسی ندارند شایع تر است. استفاده طولانی مدت از سرنگ های کند، باعث بوجود آمدن و ماندگار شدن زخم رگ می شود. اگرچه تغییر دادن محل تزریق در بدن می تواند تا حدودی از بروز مشکل جلوگیری کند، اما تکرار کردن چنین تزریق هایی در نهایت ممکن است منجر به پاره شدن رگ ها و خونریزی داخلی شود.
آسیب های شریانی در بخش هایی از بدن که مواد مخدر به طور دائم تزریق می شوند رخ می دهند. در صورت پاره شدن شریان ها احتمال ابتلا به گانگرن (قانقاریا) و ایسکمی دیستال (پروگزيمال لخته) افزایش می یابد. به دلیل آسیب دیدگی و غیر قابل تزریق شدن قسسمت هایی از بدن که دائما تحت تزریق قرار می گیرند، معتادان اقدام به تزریق کردن مواد در قسمت هایی می کنند که خطر زیادتری به همراه دارد. تزریق مواد در ورید فمورال بسیار رایج بوده و می تواند باعث ترومبوز ورید عمقی (DVT)، سپتی سمی (گندخونی)، خونریزی شریانی و درد نوروپاتیک شود. همچنین تزریق مواد در رگ های گردن نیز به دلیل وجود رگ های اصلی، اعصاب، نای، و مری به وضوح بسیار خطرناک می باشد. تزریق در رگ های پستان نیز می توان موجب ورم کردن پستان ها شود. معتادانی که به دلیل تزریق مداوم و استفاده از همه قسمت های بدن خود گزینه دیگری در اختیار ندارند از رگ های آلت تناسلی خود استفاده می کنند که بسیار خطرناک بوده و می تواند موجب بروز عوارضی مانند نعوظ دائم شود. از میان انواع مواد مخدر، تزریق کردن کوکائین خطر بیشتری به همراه دارد؛ به این دلیل که این ماده مخدر دارای خاصیت بی حس کنندگی موضعی بوده و در صورت تکرار تزرق، فرد نمی متوجه آسیب وارده به این ناحیه شود. بعلاوه احساس قدرت و تسلطی که مصرف کوکائین به فرد می دهد، باعث می شود تا وی ملزومات تزریق صحیح را نادیده گرفته و آسیب بیشتری به بدن خود وارد کند. ترزیق ترکیبی هروئین و کراک که در برخی از مناطق بسیار رواج دارد نیز می تواند موجب بروز آسیب های وریدی و عفونت های داخلی شود. تزریق تمازپام که نوعی از بنزودیازپین ها است نیز برای رگ ها بسیار خطرناک است. اکثر مواد مخدر خیابانی با مواد محرک دیگری همچون پودرهای سفید کننده و پودر تالک مخلوط هستند و برای تزریق آنها باید از حلال هایی چون اسید سیتریک استفاده شود که همگی این مواد می توانند آسیب های جدی به بدن وارد کنند.
به دلیل اینکه مصرف مواد مخدر به روش تزریقی لذت و رضایت بیشتری ایجاد می کند، افراد تمایل بیشتری برای مصرف کردن مجدد و تکرار نشئگی پیدا کرده و خطر مبتلا شدن به بیماری اعتیاد افزایش می یابد. اغلب کسانی که اقدام به تزریق مواد می کنند، قبلا به بیماری اعتیاد دچار شده اند، چراکه بدن آنها با حجم زیادی از مواد مخدر مواجه شده و نسبت به آن مقاوم شده است. همین امر باعث می شود تا افراد برای دستیابی به همان میزان سرخوشی و نشئگی سابق، به مقدار بیشتری مواد نیاز پیدا کنند.
در صورتی که شما جزو افرادی هستید که به صورت تزریقی مواد مصرف می کنید و در حال حاضر تمایلی برای قطع کردن مصرف خود ندارید، با استفاده از توصیه های زیر می توانید تزریق ایمن تر و کم خطر تری داشته باشید:
١) هرگز از سرنگ، آب، و سایر وسائلی که دیگران قبلا از آن استفاده کرده اند، برای تزریق خود استفاده نکنید.
٢) در هر نوبت تزریق، از یک سرنگ استریل و نو استفاده کنید تا خطر آسیب رساندن به رگ های خود را کاهش دهید. در کشور هایی که سیاست کاهش دادن آسیب ها را اجرا می کنند، شما می توانید سرنگ های استریل را از داروخانه ها، یا اماکن تعویض سرنگ تهیه نمایید.
٣) فقط از سرنگ هایی که می دانید از کجا تهیه شده اند استفاده کنید.
٤) جهت آماده کردن مواد برای تزریق، از آب استریل و تمیز و یا آب معدنی استفاده کنید. در صورت عدم دسترسی به آب پاکیزه بهتر است آب را به مدت ٥ دقیقه بجوشانید.
٥) در هر نوبت مصرف از ظروف و قاشق های پاکیزه، و از یک فیلتر تازه استفاده کنید.
٦) قبل از وارد کردن سوزن در پوست، محل تزریق را با الکل ضد عفونی کنید.
٧) پس از هر بار مصرف، سرنگ خود را به طور بی خطر دور بیاندازید.
٨) برای پیشگیری از ابتلا به بیماری های مقاربتی در روابط جنسی خود، حتما از کاندوم استفاده کنید.
٩) حداقل هر یک سال یک بار اقدام به آزمایش ایدز و یا تست هپاتیت را انجام داده و از سلامت خود مطمئن شوید.
لغزش، یا مصرف دوباره مواد مخدر در بین ما معتادان به مواد مخدر بسیار رایج است. در اين قسمت اطلاعاتی درباره این که چرا اعتیاد نوعی بیماری است که معتادان را به سمت مصرف مجدد مواد مخدر سوق می دهد ارائه شده، تا با آگاهی از این اطلاعات بتوانید نشانه ها و هشدارهای لغزش را شناخته و با استفاده از ابزارهای 12 قدمی از آن پیشگیری نمایید.
۱. طبیعت و عادت ما
۲. بیماری مزمن ما
۳. افکار ناسالم ما
۴. فرایند تدریجی لغزش
لغزش يكباره و بی دلیل اتفاق نمی افتد، بلكه فرآيندی است كه مدت ها پيش از آن كه بار ديگر اقدام به مصرف مواد مخدر یا از سر گرفتن اعتیادهای رفتاری کنیم، آغاز می شود. معمولاً علت لغزش اين است كه به افكار و ذهن خود اجازه می دهيم كه به حالت منفی قبلی خود يعنی به دوران اعتياد فعال بازگردد. با بازگشتن به افکاری که در زمان مصرف مواد مخدر داشتیم، رفتار ما نيز تغيير به تدریج تغییر می كند و برای کنار آمدن با زندگی بار ديگر به استفاده از مواد بازمی گردیم. در اين وضعيت فراموش می كنيم كه از نوعی بيماری مزمن غير قابل درمان در عذاب هستيم و برای بهبودی از اين بيماری می بایست به طور روزانه برنامه 12 قدم مان را کار کنیم. بيماری اعتياد در ذهن و فكر ما ريشه دارد. ما معتادان به دلیل طبیعت و نوع بیماری که به طور روزانه در بهبودی از آن به سر می بریم، نمی توانيم در مورد مصرف نكردن مواد مخدر تصميم درست و منطقی بگيريم. علت ناتوانی ما در تصمیم گیری صحیح درباره مواد مخدر اين است كه پس از سال ها مصرف مواد مخدر، به آن عادت می كنيم و در واقع اعتياد قسمتی از زندگی طبيعی ما می شود. مصرف مواد مخدر كاری است كه بی اختيار و بدون فكر كردن به عواقب آن انجام می دهيم. علاوه براين، بيماری اعتياد ماهيتی مرموز و شگفت آور دارد و اگر 12 قدم را به طور روزانه کار نکنیم و از حمایت انجمن های گمنام استفاده نکنیم، ناخودآگاه به سوی مصرف دوباره مواد یا انجام رفتارهای معتادگونه برمی گردیم. واقعیت این است که بسیاری از ما معتادان در حال بهبودی که لغزش کرده ایم، به خوبی می دانیم که استفاده نكردن از ابزارهای لازم برنامه های 12 قدمی برای ايجاد تغيير در افكار و رفتارمان، به لغزش و افتادن دوباره در دام اعتياد كمك كرده است.
خطر لغزش در اولين سال بهبودی از هر زمان ديگری بيشتر است. برای بسياری از ما معتادان، سال اول بهبودی دشوارترين و طاقت فرسا ترين دوران است چون در اين دوره جسم و روان ما تلاش می كنند تا خود را با عدم مصرف مواد منطبق کرده و حالت طبيعی خود را به دست آورند. ترميم و بهبودی جسم و روان ما از آسيب هایی كه مواد مخدر به آنها وارد كرده است، احتياج به زمان دارد. در سال اول بهبودی، قاعدتاً از علایم خماری رنج می بریم و بسیاری از ما برای رهایی از این علایم دوباره به سراغ مواد مخدر یا اعتیاد رفتاری خود می رویم. سال اول بهبودی دوران سختی است چون ما راه و روش جدیدی را برای زندگی کردن یاد می گیریم و در این دوره احتمال این که به زندگی و راه و رسم قبلی خود برگردیم، بیشتر است. آمارها نشان می دهد که پس از گذراندن ٥ سال درحال بهبودی و پاک بودن، امكان لغزش به ميزان زيادی كاهش پيدا می كند و ديگر برای كنار آمدن با زندگی و مقابله با مشكلات به مصرف مواد مخدر نیازی نداریم. ولی در مورد بیماری اعتیاد این مهم نیست که چند هفته، چند ماه يا چند سال از زمان پاك بودن و بهبودی ما گذشته است، بلکه مهم این است که بدانیم از یک بیماری مزمن رنج می بریم که برای بهبودی خود می بايست به طور روزانه 12 قدم را کار کنیم. به علاوه قبل از هر چيز بايد بدانيم كه ماهيت بيماری ما به گونه ای است كه هرگز درمان نمی شود و اگر می خواهيم بهبودی خود را حفظ كنيم و با جنبه های مختلف بیماری خود مقابله کنیم، چاره ای جز کارکرد 12 قدم به صورت روزانه نخواهیم داشت.
اعتياد يك بيماری جسمی، روانی، اجتماعی و روحانی شناخته می شود که دارای چهار جنبه زير می باشد:

۱. جنبه روانی – افكار ما را آشفته می كند و سلامت عقل ما را از بين می برد. جنبه روانی بيماری اعتياد باعث می شود تا در عالم اوهام و خيالات و انكار کردن اعتیادمان زندگی كنيم.
۲. جنبه جسمی – مغز ما معتادان نمی تواند بدون مواد مخدر به فعاليت های عادی و طبيعی خود ادامه دهد.
۳. جنبه اجتماعی – ما را از هر كس و هر چيزی جز مصرف مواد مخدر جدا می كند.
۴. جنبه روحانی – باعث می شود باور كنيم که اختيار زندگی خود را در دست داريم و همين تصور نادرست باعث می شود تا ارتباط مان با نيروی برتری كه بايد به آن توكل و تكيه كنيم، قطع شود. بيماری اعتياد باعث می شود تا ارزش ها، اخلاقیات، شرافت و حيثيت خود را فدای به دست آوردن و مصرف مواد مخدر کنیم.
در اين قسمت به حقايقی درباره ماهيت و طبيعت بيماری اعتياد اشاره می كنيم تا متوجه شوید كه چرا ما معتادان در حال بهبودی همواره با خطر لغزش رو به رو بوده و گرایش به سوی مصرف مجدد مواد داریم.

ما در اینجاهستیم چون نهایتا راه گریزی از « خود » وجود ندارد.
در اینجا هستیم تا در چشمها و قلبهای دیگران با « خود » رو برو شویم ، و آنها در تحمل اسرار دردناکی که ما را می آزارند ، باما همراه شوند .
میدانیم که اگر از آشکار شدن « خود» بترسیم نخواهیم توانست که « خود» یا دیگران را بشناسیم ، و تنها خواهیم ماند .
چنین آئینه ای را جز در میان همانندهای« خود» کجا میتوانیم یافت ؟
نهایتا در همین جا است که ما با هم خواهیم توانست « خود » را به روشنی در یابیم ، نه آنچنان بزرگ که در رویاهایمان آرزو میکنیم ، و نه آنچنان حقیر که در نگرانیهایمان اندیشیده ایم ، بلکه به عنوان یک فرد، بصورت جزئی از یک کل ، با شعور و با هدف ، در این بستر ریشه خواهیم دواند و رشد خواهیم کرد .
اما دیگر تنها هرگز ، مثل مرده ها نه ، زنده و پویا ، برای خود و دیگران
امین