الگوی اجتماع درمان مدار در درمان اعتیاد: 

الگوی اجتماع درمان مدار (Therapeutic Community) TC، براي اولين بار در بيمارستانهاي روانپزشكي آمریکا توسط مكسول جونز بكار گرفته شد(1953) و از این الگو در دهه 1960 برای درمان افراد وابسته به مواد استفاده گردید. در ایران اولین مراکز اجتماع درمان مدار پس از انجام مطالعات میدانی مشتمل بر بازدید از مراکز اجتماع درمان مدار مشهور خارج از کشور و مرور منابع در سال 1379 توسط سازمان بهزیستی کشور تاسیس گردید.

برنامه اجتماع درمان مدار اعتیاد یک برنامه ساختار یافته اقامتی یا نیمه اقامتی(روزانه) برای معتادانی است که استعداد بازگشت به مصرف مواد را دارند و در درمان های اولیه پیشرفت قابل توجهی از خود نشان نداده و کارکرد اجتماعی آنها به شدت افت کرده است. در این مراکز متقاضی حائز شرایط پس از پذیرش وارد مرحله جهت یابی(orientation) می شود این مرحله که حداقل هفت روز است جهت آشنایی با قوانین و جامعه پذیری فرد می باشد. در انتها با تمایل فرد و بررسی و تایید تیم درمان( مسئول فنی،روانپزشک، روانشناس و مددکار) پذیرش نهایی شده و وارد مرحله درمان می شود. در این مرحله به طور رسمی قوانین را پذیرفته و در پایینترین رده در گروه مربوطه قرار می گیرد که پس از ارزشیابی های روزانه و دوره ای مطابق شاخص های مشخص، می تواند تا سطح مدیر نیز ارتقا یابد. مرحله بعد ترخیص تدریجی و ورود مجدد است که طی فرایندی فرد آمادگی ورود به جامعه را کسب نموده و دوره اقامت پایان می یابد. مرحله آخر پیگیری است که حداقل شش ماه به صورت حضوری و تلفنی توسط تیم درمان صورت می گیرد.

WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.45.30 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.55 (1) WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.56 (1) WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.56 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.57 (1) WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.57 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.47.58 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.50.52 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.51.39 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.51.55 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.53.10 (1) WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.53.10 WhatsApp Image 2021 06 28 at 09.53.11

1
2
4
5
6
7
8

راز آرامش T.C

ارتباط با ما

آدرس: فارس، شیراز، حد فاصل سه راه دارالرحمه و میدان کوزه‌گری، نبش کوچه 14، جنب قنادی سپیده

 

مرکز اجتماع درمان مدار اعتیاد ( راز آرامش ) 

تلفن: ۰۷۱۳۷۵۰۵۰۱۱

همراه: ۰۹۳۹۵۰۶۵۰۳۱

معرفی آمفتامین ها

آمفتامین ها 

معرفی آمفتامین ها

  • آمفتامین هاآمفتامین ها نوعی از مواد مخدر تحریک کننده و محرک هستند و اثراتی شبیه به کوکائین دارند. این مواد با تاثیر گذاری بر پیام رسان های عصبی مغز، سرعت ارتباط بین مغز و بدن را افزایش می دهند. برخی از انواع آمفتامین به صورت قانونی توسط پزشکان برای بیماری هایی چون “اختلال کاهش تمرکز و بیش فعالی” (ADHD) و یا “حمله خواب” یا “خواب بارگی” (میل غیر قابل کنترل به خوابیدن) تجویز می شود. با این حال نوعی از آمفتامین ها که از آنها با نام های “سرعت”، “سریع”، “بالاتر” و.. نام برده می شود در حقیقت در زمره مواد مخدر و غیر قانونی بوده و برای نشئه شدن مورد استفاده قرار می گیرد. آمفتامین خیابانی معمولا در آزمایشگاه های خانگی و غیر استاندارد تولید شده و گاها با سایر مواد نیز ترکیب می شود؛ بنابراین می تواند تاثیراتی به مراتب مخرب تر برجای بگذارد.
  • آمفتامین به شکل پودر، قرص، کپسول و یا کریستال (شیشه) تولید، و در فویل های آلومینیومی یا بسته های پلاستیکی بسته بندی شده و به طور غیر قانونی فروخته می شود. آمفتامین های پودری شکل بویی تند، مزه ای تلخ، و  گستره رنگ وسیعی داشته و از سفید روشن گرفته تا قهوه ای، و حتی در مواردی به رنگ نارنجی یا بنفش تیره نیز یافت می شوند. قرص ها و کپسول های آمفتامین نیز تنوع رنگ بسیار زیادی داشته و انواع ناخالص آن می تواند محتوی انواع مواد مخدر، کافئین، شکر و یا مواد چسبنده باشد. کریستال های آمفتامین که یکی از قوی ترین انواع آن است نیز به شکل صفحات کریستالی و یا به شکل پودر کریستال موجود می باشد.
  • آمفتامین ها را با انواع روش های بلعیدن، کشیدن، تزریق و یا حتی کشیدن از طریق بینی مصرف می کنند. افراد به دلایل بسیار زیادی اقدام به مصرف آمفتامین ها می کنند. برخی برای نشئگی و انرژی که به دست می آورند، و برخی نیز برای کاهش خستگی، افزایش قدرت جسمانی، بیدار ماندن طولی، افزایش تمرکز، بهبود کارایی در زمان ورزش یا کار و یا برای افزایش اعتماد به نفس اقدام به مصرف این نوع مواد می کنند.
  • مصرف ترکیبی و همزمان آمفتامین ها با سایر مواد مانند الکل و یا داروهای تجویزی معمولا غیر قابل پیش بینی و خطرناک است. همچنین ترکیب کردن آمفتامین ها با سایر مواد محرک مانند کوکائین و یا اکستازی (قرص اکس)، باعث تحریک شدن بیش از حد بدن شده و فشار زیادی به قلب و سایر اندام ها وارد می کند.
  • افرادی که به طور دائم از آمفتامین ها استفاده می کنند به تدریج به بیماری اعتیاد مبتلا شده و به مصرف این ماده معتاد می شوند. در چنین شرایطی قطع ناگهانی مصرف، باعث بروز علائم خماری در فرد می شود. برخی از نشانه های خماری عبارتند از: کاهش میزان تمرکز و انرژی، بی تفاوتی، تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، هراس، پارانویا، خستگی مفرط و دائمی، درد در کل بدن، گرسنگی دائمی، افزایش اشتها،  بی قراری و اختلالات خواب.

 

عوارض و تاثیرات آمفتامین ها

  • تاثیرات مصرف آمفتامین ها نیز مانند همه انواع مواد مخدر در بین افراد متفاوت است. جسه بدن، وزن، جنسیت، میزان سلامتی، و معتاد بودن فرد می تواند نوع تاثیر گذاری آمفتامین ها بر بدن را تعیین کند. همچنین نحوه و میزان مصرف نیز تاثیر زیادی در بروز عوارض خواهد داشت.
  • بسته به نوع آمفتامینی که مصرف شده است، اثرات آن بلافاصله بعد از کشیدن یا تزریق، و حدودا نیم ساعت بعد از بلعیدن یا کشیدن از بینی ظاهر می شود. ماندگاری آمفتامین در صورتی که از راه دهان مصرف شده باشد حدودا نیم ساعت است. در موارد تزریقی تاثیرات مصرف حتی تا ٦ ساعت نیز ادامه خواهد داشت. نشئگی ناشی از مصرف آمفتامین ها معمولا با یک کسالت آرام و طولانی بعد از آن همراه خواهد بود.

عوارض مصرف آمفتامین ها

معرفی حشیش

حشیش 

معرفی حشیش

  • معرفی ماده مخدر حشیشحشیش از جمله مواد کند کننده فرایند های بدن است، بدین معنی که با تاثیرگذاشتن بر پیام رسان های عصبی، سرعت انتقال آنها از مغز به بدن را کاهش می دهد. حشیش نوعی آرام بخش خفیف است که مصرف آن باعث احساس آرامش و خوابیدن عمیق می شود. بعلاوه این ماده مخدر دارای خاصیت توهم زایی خفیف نیز می باشد، بدین معنی که فرد تاحدودی واقعیت ها را با اوهام و خیالات ترکیب می کند.
  • حشیش را با نام های مختلفی از جمله ماریجوانا، علف، گراس، وید، بنگ و یا سیگاری می شناسند. این ماده معمولا به صورت کشیدنی و یا خوردنی مصرف می شود و به سه شکل زیر موجود است:

اول- برگ خشک شده گیاه که در سیگار خالی یا لول های کاغذی ریخته شده و کشیده می شود (سیگاری) و رایج ترین روش مصرف حشیش به شمار می آید.

دوم- شیره خشک شدن گیاه که معمولا به تنباکو مخلوط شده و سپس کشیده می شود و یا گاهی از آن برای تهیه غذا یا پختن کیک و شیرینی استفاده می شود.

سوم- به صورت قرص و یا اسپری دهانی برای درمان برخی از بیماری های مزمن

  • هنگامی که دود حشیش از طریق ریه ها وارد بدن می شود، اجزای آن به سرعت وارد جریان خون شده و به سمت مغز و سایر قسمت های بدن هدایت می شوند. احساس نشئگی و لذتی که از مصرف حشیش به فرد دست می دهد ناشی از چسبیدن عناصر تشکیل دهنده آن به گیرنده های کانابینوئیدی در مغز می باشد. گیرنده های عصبی نوعی از سلول های مغز هستند که برخی از مواد می توانند برای مدتی به آن چسبیده و تاثیرات خاصی را در بدن ایجاد کنند. عناصر موجود در دود حشیش نیز بر روی همین سلول ها و پالس های عصبی آن تاثیر می گذارند. اکثر این گیرنده های عصبی در قسمتی از مغز قرار دارند که به طور مستقیم در احساس لذت، حافظه، تمرکز، احساسات و درک از زمان نقش دارند و بنابراین تاثیرات مصرف حشیش نیز باعث تحریک و یا اختلال در این قسمت ها می شود. علاوه بر قسمت های فوق، اجزای تشکیل دهنده حشیش، چشم ها، گوش ها، پوست و معده را نیز تحت تاثیر قرار می دهند.
  • اثرات مصرف حشیش به صورت خوراکی حدودا یک ساعت بعد ظاهر می شوند و همین باعث می شود که مصرف کنندگان بتوانند به سادگی حجم زیادی از آن را مصرف کنند. در صورتی که حشیش کشیده شود، اثرات آن به سرعت پدیدار می شوند. با این حال مصرف تدخینی به صورت طولانی مدت می تواند اثرات جانبی بیشتری برای فرد به همراه داشته باشد. حشیش به شکل صنعتی (مصنوعی) نیز تولید می شود که خطر مصرف آن به مراتب بیشتر از حشیش طبیعی است.

 

عوارض و تاثیرات حشیش

  • اگرچه بسیاری از افراد تصور می کنند چون حشیش یک گیاه است و به صورت طبیعی تولید می شود مصرف آن خطر چندانی به همراه ندارد، ولی حقیقت این است که مانند تنباکو، مواد شیمیایی موجود در حشیش نیز خطرناک بوده و می توانند مشکلات زیادی برای سلامتی فرد در پی داشته باشند.
  • مصرف دائمی حشیش، ریسک بروز اختلالات روانی آن را تا دو برابر افزایش داده و می تواند باعث ابتلا به شیزوفرنی شود. مطالعات انجام شده نشان داده است که بین مصرف حشیش در گذشته و بروز عوارض ذهنی در آینده به خصوص برای کسانی که از لحاظ ژنتیکی آسیب پذیر هستند، رابطه محکمی وجود دارد. در صورتی که فرد سابقه مشکلات روحی و روانی، افسردگی و یا پارانویا را داشته باشد، مصرف حشیش باعث بدتر شدن اوضاع و تشدید این گونه مشکلات خواهد شد.
  • برای کسانی که دچار مشکلات قلبی هستند، مصرف حشیش باعث افزایش ضربان قلب و فشار خون شده و می تواند خطر ساز باشد. علاوه بر آن، مصرف طولانی مدت و دائمی حشیش می تواند باعث ایجاد احساس خستگی مفرط و بی انگیزگی و همچنین کاهش میزان تمرکز و کیفیت یادگیری می شود. علاوه بر این استفاده دائمی از حشیش باعث کاهش کیفیت اسپرم در مردان، و جلوگیری از تخمک گذاری در زنان می شود. مصرف حشیش در زمان بازداری باعث آسیب رسیدن به جنین می شود.
  • مصرف مداوم حشیش باعث توسعه یافتن بیماری اعتیاد و مزمن شدن آن می شود. معتادان به حشیش همه وقت خود را صرف پیدا کردن، خریدن، و مصرف کردن آن می کنند. آنها حتی در شرایطی که سایر جنبه های زندگی مانند خانواده، تحصیل و یا کارشان به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد نیز نمی توانند اعتیاد خودشان را کنترل کنند. معتادان حشیش دچار تلورانس و مقاوم شدن بدن می شوند و برای رسیدن به همان لذت و نشئگی قبلی باید مقدار بیشتری مواد مصرف کنند. در صورتی که آنها نتوانند میزان کافی مواد مصرف کرده و یا تصمیم به متوقف کردن مصرف بگیرند با عوارض خماری رو به رو می شوند. برخی از این عوارض عبارتند از: حرص و ولع مصرف، کاهش اشتها، مشکلات خواب، از دست دادن وزن، پرخاشگری و عصبانیت، تحریک پذیری، بی قراری و کابوس های شبانه. این عوارض معمولا ١٠ ساعت پس از قطع مصرف آغاز شده و تا یک هفته ادامه پیدا می کنند.

عوارض مصرف و اعتیاد به حشیش

معرفی آرام بخش ها

آرامبخش ها

معرفی آرامبخش ها

  • اعتیاد به قرص های آرامبخشآرامبخش ها گونه ای از دارو ها هستند که باعث بوجود آمدن احساس رضایت و تسکین در فرد مصرف کننده می شود. این داروها اغلب برای افرادی که به بیماری های روانی و یا عصبانیت های شدید مبتلا هستند تجویز می شود. همچنین آرام بخش ها برای عمل های جراحی، خواب آوری، و یا کاهش دادن میزان عوارض خماری در افرادی که تحت سم زدائی اعتیادهای مصرفی هستند نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
  • آرام بخش ها منحصرا به شکل قرص یا کپسول تولید می شوند. این داروها از طریق تاثیر بر سیستم مرکزی اعصاب، فعالیت های بدن را کند کرده و به مصرف کننده احساس آرامش و یا خواب آلودگی می دهند. آن ها سرعت فرایندهای عادی مغز را کاهش داده و تاثیراتی همچون سطحی شدن تنفس، صحبت کردن بریده بریده، کندی، خستگی، سردرگمی، و گشاد شدن مردمک چشم  از خود به جای می گذارند. همه داروهای خواب آور، شل کننده، ضد اسپاسم،  مسکن، و یا داروهای مخصوص افراد روانپریش در زمره دارو های آرام بخش قرار می گیرد.
  • آرام بخش ها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: آرام بخش های قوی، و آرام بخش های ضعیف. آرام بخش های قوی در حقیقت در زمره داروهای ضد روانپریشی قرار می گیرند چراکه اغلب برای درمان اختلالات روانی مانند شیزوفرنی استفاده می شوند. داروهای آرامبخش تحت نام های تجاری ملاریل، هالدول، ناوانه، تورازین، پرولیکسین تولید می شوند. داروهای آرامبخش ضعیف در دسته بنزودیازپین ها قرار می گیرند و تحت عنواینی چون زاناکس، والیوم، لیبریوم، آتیوان، کلونوپین تولید می شوند. از این دارو ها برای درمان اختلالات روانی و عصبی، خماری اعتیاد، بی خوابی، اسپاسم های عضلانی، و تشنج استفاده می شود.
  • در دز هایی که برای مصارف درمانی استفاده می شوند، آرامبخش ها تاثیراتی چون تسکین دادن اضطراب و عصبانیت و یا کنترل احساسات از خود به جا می گذارند. بسیاری از داروهای آرام بخش برای کمک به خواب بهتر و راحت تر مورد استفاده قرار می گیرند. با افزایش دوز مصرف، میزان کند شدن مکانیزم بدن نیز افزایش پیدا کرده و بدن دچار حالت لختی، خواب آلودگی، آشفتگی ذهنی، و ناتوانی جسمی می شود. بسیاری از افراد پس از مصرف قرص های آرام بخش دچار حالات بی حالی، خواب آلودگی و سرگیجه می شوند. سایر عوارض جانبی این دارو ها عبارت است از: کاهش انگیزه، تحریک پذیری، حالت تهوع، سردرد، بثورات پوستی، اختلال در عملکرد جنسی، بی نظمی قاعدگی، لرزش، از دست دادن یا افزایش اشتها، بی حالی و خواب آلودگی بیش از حد، و رویاهای زنده (توهم). استفاده دائمی و طولانی مدت قرص های آرام بخش باعث به وجود آمدن وابستگی جسمی و روحی شده و می تواند اعتیادآور باشد. نحوه اعتیاد به آرام بخش ها مشابه اعتیاد به باربیتورات ها می باشد.

 

عوارض و تاثیرات آرامبخش ها

  • از مهمترین تفاوت بین آرام بخش های قوی و ضعیف این است که مصرف دائمی و طولانی مدت نوع ضعیف، به منظور شادی و سرخوشی، آنان را در معرض سوء استفاده از مواد قرار داده و باعث توسعه یافتن بیماری اعتیاد می شود. بعلاوه به دلیل این که این نوع داروها به طور گسترده ای توسط پزشکان تجویز می شوند، مصرف کنندگان اغلب به راحتی قادر به تهیه آن هستند. برخی از مصرف کنندگان آرام بخش ها را به صورت تفریحی، و یا به صورت همزمان با سایر مواد کند کننده بدن مانند هروئین مصرف می کنند که می تواند خطرات زیادی برای سلامتی فرد به همراه داشته باشد.
  • عوامل متعددی در شکل گیری اعتیاد به قرص های آرام بخش دخیل هستند. افرادی که به طور دائمی از این داروها استفاده می کنند به تدریج به آن وابسته شده و برای دستیابی به همان میزان آرامش قبلی، مجبور به مصرف میزان بیشتری از آن هستند. با مصرف دوزهای بالاتر، فرد دچار تلورانس و مقاومت بدن شده و نه تنها به مصرف آرام بخش ها وابسته می شود، بلکه میزان مصرف خود را نیز دائما افزایش می دهد. عامل دیگری که باعث وابستگی افراد می شود، بعد روانی نیاز به مصرف است. برای مثال افرادی که برای درمان عصبانیت تحت تجویز قرص های آرامبخش قرار می گیرند، از نظر روحی نیز به آن وابسته شده و عادت می کند تا برای پیشگیری از بروز عصبانیت، همواره به قرص های آرام بخش پناه ببرند. این افراد به احساس آرامش و نشئگی ناشی از مصرف مواد وابسته شده و به سرعت باعث رشد و توسعه بیماری اعتیاد می شوند. معتادان به آرام بخش ها استفاده از این قرص ها را به عنوان یک راه حل موقت برای تسکین دردهای جسمی و روحی خود انتخاب کرده و خواه ناخواه مرز بین مصرف درمانی، و سوء استفاده از مواد را گم می کنند. همی امر سبب می شود که به راحتی در دام چرخه اعتیاد گرفتار شده و باعث گسترش هرچه بیشتر این وابستگی شوند.
  • استفاده غیر قانونی و سوء مصرف داروهای آرام بخش علاوه بر اثرات روحی، آسیب های جسمی فراوانی نیز به فرد وارد می کند. این داروها مکانیزم عادی فعالیت بدن را مختل کرده و در صورت مصرف مداوم می توانند به مرگ منجر شوند. همچنین از نظر اجتماعی نیز وابستگی به داروهای آرام بخش مشکل زا بوده و می تواند باعث لطمه وارد شدن به سایر جنبه های زندگی فرد معتاد از جمله خانواده، کار و امور مالی شود و تا زمانی که وی به مصرف اینگونه قرص ها ادامه داده و برای درمان خود به پزشک معالجه نکند، بیماری او درمان نخواهد شد.
  • در صورت قطع مصرف مواد آرامبخش و یا تصمیم به ترک اعتیاد، بدن از خود واکنش نشان داده و وابستگی شدید خود به این داروها را به صورت عوارض خماری ظاهر می کند. نشانه های خماری در افراد مختلف، بسته به میزان مصرف با سایرین متفاوت است. به دلیل شدت عوارض و خطرات احتمالی که خماری به همراه دارد، توصیه می شود که این مرحله تحت نظر و نظارت پزشک متخصص صورت بگیرد. نشانه های خماری بدن حدودا ٦ الی ٣٦ ساعت بعد از آخرین بار مصرف آغاز شده و یک الی دو روز بعد از آعاز به نقطه اوج خود می رسد. در شرایط خاصی، برای کاهش دادن میزان فشار ناشی از خماری در معتادان به قرص های آرام بخش، داروهای خاصی توسط پزشک تجویز می شود. برخی از نشانه های خماری عبارتند از: تشنج، حملات روانی، لرز، گرگرفتگی، از دست دادن اشتها، تعریق شبانه، تنفس سریع، گیجی، توهم، درد عضلانی، تحریک پذیری و خشم. 

عوارض مصرف آرام بخش ها

معرفی نیکوتین

نیکوتین 

 

معرفی نیکوتین

  • تنباکو یا توتون، گیاهی با برگ‌های پهن است که به منظور استعمال دخانیات کشت می شود. برگ های خشک و بریده شده این گیاه را به صورت سیگار یا قلیان مصرف کرده و برگ های برش نخورده را نیز به صورت سیگار برگ مصرف می کنند. دود حاصل از سوختن تنباکو دارای ماده ای به نام نیکوتین است. پس از کشیدن (تدخین) دود تنباکو، نیکوتین موجود در آن ظرف چند ثانیه وارد جریان خون شده و به مغز می رسد. نیکوتینی که به مغز می رسد باعث ترشح شدن لحظه ای آدرنالین در خون، و احساس لذت و انرژی می شود. اثر آدرنالین تولید شده سریعا از بین رفته و باعث خستگی و کسل شدن فرد می شود. در این شرایط فرد مجددا به همان احساس ناشی از ترشح آدرنالین نیاز پیدا کرده و مجددا اقدام به مصرف می کند. به این دلیل که بدن به سرعت نسبت به نیکوتین مقاوم شده و تلورانس پیدا می کند، فرد برای دستیابی به لذت اولیه، مصرف خود را بیشتر و بیشتر کرده و از ظاهر شدن علائم خماری پیشگیری می کند. این سیکل احساس لذت و احساس نیاز بارها و بارها ادامه پیدا کرده و باعث بوجود آمدن بیماری اعتیاد به نیکوتین می شود.

مواد شیمیایی موجود در سیگار

 

درحدود ٤٠٠٠ نوع ترکیب شیمیایی در دود سیگار وجود که حداقل ٢٥٠ عدد از آنان برای سلامتی انسان مضر هستند. در زیر تعدادی از این ترکیبات شیمیایی شرح داده شده اند:

  • بوتادی‌ان نوعی ماده شیمیایی است که از آن در فرایند تولید لاستیک استفاده می شود. بنابر تعریف مرکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا، این ماده خطر ابتلا به سرطان غدد لنفاوی، سرطان معده، و سرطان خون را افزایش می دهد
  • آکرولین نوعی گاز است که باعث بروز سرطان ریه می شود. این ماده مانع از ترمیم DNA در بدن شده و با از بین بردن پوشش ریه ها، باعث بروز بیماری های ریوی می شود.
  • آرسنیک ماده ای است که از آن برای نگهداری از چوب استفاده می شود. این ماده در بدن انسان باعث بروز بیماری های قلبی و سرطان می شود.
  • بنزن ماده اولیه تولید بسیاری از مواد شیمیایی است. این ماده باعث بروز انواع سرطان به خصوص سرطان خون می شود.
  • کادمیم نوعی فلز است که از آن در فرایند تولید باطری استفاده می شود. کادمیم باعث اختلال در فرایند ترمیم دی ان ای شده و به سرخ رگ ها و کبد نیز آسیب می رساند.
  • کروم عنصری است که در ساخت برخی آلیاژها و رنگ مورد استفاده قرار می گیرد. ثابت شده است که کروم رابطه مستقیمی با سرطان ریه دارد.
  • فرمالدئید نوعی ماده شیمیایی است که برای کشتن باکتری ها و محافظت از انسان ها و حیوانات مورد استفاده قرار می گیرد. این ماده بسیار سمی تاثیر زیادی در مبتلا شدن فرد به بیماری های رسوی دارد.
  • پلونیوم ٢١٠ نوعی ماده رادیواکتیو است که با استنشاق دود سیگار مستقیما وارد شش ها می شود. برخی از پژوهش ها نشان داده اند که کسانی که روزانه حدود ٣٠ نخ سیگار مصرف می کنند، در معرض  میزان رادیواکتیوی برابر با تشعشعات یک سال ایکس-ری ٣٠٠ قرار می گیرند.
  • تار (قطران) یک ماده جامد است که در بدن باعث افزایش خطر سرطان می شود. این ماده بر روی دندان ها، شش ها، و ناخن ها پسماندی چسبناک و قهوه ای رنگ از خود به جا می گذارد.

مونوکسید کربن و نیکوتین ترکیب مضری از گازها است که بر اثر کشیدن دود تنباکو وارد ریه ها و سپس جریان خون می شود. مونوکسید کربن میزان اکسیژنی که توسط گلوبول های قرمز حمل می شود را کاهش می دهد. همچنین باعث افزایش میزان کلسترول خون شده و به تدریج رگ های خونی را تنگ تر می کند که این امر موجب ابتلا به بیماری های قلبی، گرفتگی رگ های خونی و حملات قلبی می شود. نیکوتین ماده شیمیایی سمی و خطرناکی است که بسیار اعتیاد آور است. این ماده باعث افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب، و تنگی عروق و رگ های می شود که در نهایت می توان به سکته قلبی منجر شود. بسته به میزان و تکرار مصرف نیکوتین، این ماده بین ٦ تا ٨ ساعت پس از کشیدن سیگار یا قلیان در بدن باقی می ماند. به عنوان اعتیادآور ترین نوع مواد، نیکوتین دارای عوارض جانبی خماری نیز می باشد.

 

عوارض و تاثیرات نیکوتین

  • نیکوتین ماده ای بسیار اعتیادآور است. بلافاصله پس از استعمال دود تنباکو، نیکوتین وارد جریان خون شده و ظرف تنها ١٠ ثانیه به مغز می رسد. در آنجا با تاثیرگذاری روی مدارهای پاداش مغز باعث به وجود آمدن احساس لذت و نشاط می شود، هرچند این حالت تنها چند دقیقه دوام می آورد. بنابراین فرد مصرف کننده اشتیاق بیشتری به مصرف پیدا کرده و برای ادامه یافتن احساس لذت و پیشگیری از بروز علائم خماری بازهم اقدام به مصرف می کند. در بلند مدت، مصرف نیکوتین باعث ایجاد تلورانس و مقاوم شدن بدن می شود. بنابراین علیرغم همه مستنداتی که مبنی بر زیان آور بودن مصرف دخانیات وجود دارد، این افراد نمی توانند مصرف خود را کنترل کنند چرا که بیماری اعتیاد در آنها توسعه یافته و آنها را معتاد کرده است.
  • نیکوتین باعث افزایش خطر ابتلا به بیماری کرون و آرتریت روماتوئید شده و نقش به سزایی در بروز نشانه های بیماری های خود ایمنی دارد.
  • مطالعات اخیر نشان داده است که ارتباط مستقیمی بین مصرف تنباکو و کاهش میزان تراکم استخوان وجود دارد. استعمال دود تنباکو در کنار عوامل مانند وزن، نوشیدن الکل، و میزان تحرک جسمی در مبتلا شدن فرد به بیماری پوکی استخوان و افزایش احتمال شکستگی استخوان تاثیر به سزایی دارد. همچنین استخوان های بدن زنان و مردان مسنی که سیگار مصرف می کنند به تدریج ضعیف شده و تحلیل می رود. متوقف کردن استعمال دخانیات می تواند بعد از چندین سال، احتمال شکستگی استخوان را کاهش دهد. همچنین میزان ریسک مصرف زود هنگام دخانیات در زنان بسیار بیشتر از مردان بوده و آنان را در معرض خطر پوکی استخوان قرار می دهد. همچنین سطح استروژن خون آنان را کاهش داده و باعث قائدگی زودهنگام می شود.

مواد شیمیایی موجود در دود تنباکو به گلوبول های قرمز خون و به عملکرد قلب آسیب می زند. این آسیب ها خطرات زیر را نیز به همراه دارد:

  • آترواسکلروز – نوعی بیماری است که که باعث تولید یک ماده مومی شکل به نام پلاک شده و رگ ها و شریان های خون رسانی بدن را مسدود می کند.
  • آنوریسم – که باعث بزرگ شدن و بیرون زدن دیواره سرخرگ ها و پارگی ناگهانی آنها شده و به مرگ منجر شود.
  • بیماری های عروق کرونر قلب (PA) – حالتی که در آن پلاک ها مسیر رسیدن خون به مغز و سایر اندام ها را مسدود کرده و باعث آسیب رسیدن به آنها می شود.
  • سکته مغزی – که بر اثر نرسیدن خون به مغز و یا خون ریزی ایجاد می شود.
  • استنشاق دود تنباکو می تواند باعث بروز تغییرات شیمیایی در خون شده و با مسدود کردن و باریک کردن رگ ها، به آنان آسیب برساند. هر یک نخ سیگار یا پک زدن قلیان، باعث زخم شدن ریه ها و آسیب رسیدن به سیستم تنفسی شود. علاوه بر آن عوارض زیر را نیز به همراه دارد:
  • بیماری مزمن انسداد ریوی (COPD) – بیماری که به مرور زمان باعث خس خس کردن ریه، تنگی نفس، و بروز سایر علائم می شود.
  • امفیزم – بیماری که بر اثر آن جداره شش ها خاصیت ارتجاعی خود را از دست داده و یا بر اثر پارگی غشاء ریوی، تنفس کردن برای فرد مشکل می شود.
  • برونشیت مزمن – که باعث متورم شدن پوشش لوله های برونشیتی شده  و میزان هوای ورودی به ریه ها را کاهش می دهد.
  • ذات الریه – عفونتی است که منجر به التهاب و پرشدن فضاهای داخل ریه و مجاری هوایی از مایع می‌گردد.
  • دود کردن تنباکو علاوه بر سایر قسمت های بدن، برای چشم ها نیز زیان آور است. مطالعات نشان می دهد که استعمال دخانیات خطر ابتلا به آب مروارید، و آسیب عصب بینایی را نیز افزایش می دهد که هر دوی این ها می توانند منجر به از دست دادن بینایی و کوری شوند.

 

حداقل ٧٠ نوع از سموم موجود در دود سیگار به طور مستقیم و غیر مستقیم در مبتلا شدن به سرطان نقش دارند. از جمله این آسیب ها می توان به بیماری های زیر اشاره نمود:

  • سرطان مثانه
  • سرطان خون و مغز استخوان
  • سرطان دهانه رحم
  • سرطان مری
  • سرطان های کلیه و حالب
  • سرطان حنجره
  • سرطان ریه
  • سرطان های دهان، بینی، و گلو
  • سرطان پانکراس
  • سرطان معده
  • سرطان نای

 

اوردوز و مصرف بیش از اندازه نیکوتین بسیار به ندرت رخ می دهد چون میزان نیکوتینی که از طریق کشیدن به بدن وارد می شود باعث اوردوز نمی شود. با این حال، نیکوتین ماده ای سمی است و مصرف مقدار زیاد آن می تواند خطرناک باشد. مصرف بیش از حد نیکوتین باعث به وجود آمدن احساس گیجی، و پایین آمدن فشار خون و میزان تنفس می شود که در مواردی ممکن است منجر به مرگ شود.

عوارض مصرف تنباکو با سیگار و قلیان

آزمایش هم وابستگی

آزمایش هم وابستگی

 

هدف از آزمایش هم وابستگی مشخص کردن رایج ترین نشانه ها و علائم هم وابستگی است تا شما بدانید که آیا به این نوع از اعتیاد مبتلا هستید یا خیر. اگر پاسخ شما به ۵ مورد از پرسش های زیر مثبت باشد، در آنصورت ممکن است که شما به علت داشتن روابط ناسالم و آشفته به اعتیاد هم وابستگی دچار شده باشید.

 

۱- من با فردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد یا مبتلا به رفتار اعتیادی است یا فردی که به شدت نیازمند است، رابطه بسیار جدی دارم.

 

۲- وقتی مردم از من می خواهند برایشان کاری انجام دهم ، با آنکه می دانم نباید آن کار را انجام دهم ،اما “نه” گفتن برایم بسیار دشوار است.

 

۳- احساس می کنم باید در زندگی روی کارهای بد و ناشایست دیگران سرپوش بگذارم چون نمی خواهم که آن ها دچار تشویش و اضطراب شوند. من ترجیح می دهم برای پیشگیری از صدمه و آسیب دیدن آن ها، وارد عمل شوم و به آن ها کمک کنم.

 

۴- فکر می کنم این وظیفه من است که اشتباهات دیگران را جبران کنم و کاری کنم که هم خانواده­ام را داشته باشم و مشکلات خانواده ام را حل کنم و هم رابطه خودم را حفظ کنم.

 

۵- بسیار تلاش می کنم تا رفتاری منطقی و خوب با دیگران داشته باشم و وقتی متوجه می شوم که آن ها قدر خوبی ها و تلاش های مرا نمی دانند، خشمگین می شوم.

 

۶- دوست دارم در کنار کسانی باشم که به کمک من نیاز دارند. وقتی می بینم که مسئولیتی ندارم و هیچ نقشی نمی توانم در زندگی دیگران داشته باشم، احساس می کنم که هیچ ارزش و اهمیتی ندارم و انگیزه های خود را برای زندگی از دست می دهم.

 

۷- نگرانم که مردم درباره من چه گونه قضاوت و فکر می کنند. این مشغولیت ذهنی و وسواس درباره طرز فکر مردم در باره من، باعث می شود تا از لحاظ احساسی به شدت صدمه ببینم.

 

۸- از تنهایی بیزارم و نمی خواهم هیچ وقت تنها باشم. برای اینکه احساس شادی و سرزندگی کنم به بودن در کنار دیگران نیاز دارم.

 

۹- من از مردم می ترسم. برای اینکه احساس امنیت کنم دوست دارم گوشه نشین باشم و از مردم دوری کنم.

 

۱۰- می ترسم به حال خودم رها شوم یا دیگران از من خوششان نیاید و همین علت به هر کاری دست می زنم تا دیگران مرا ترک نکنند.

 

۱۱- فکر می کنم اگر به خودم محبت کنم و خودم را دوست داشته باشم دیگران بگویند که من  خودخواه هستم.

 

۱۲- همیشه تلاش می کنم تا قبل از اینکه نیازها و خواسته های خودم را برطرف کنم خواسته­ ها و نیازهای دیگران را برطرف کنم. حتی در مواقعی هم که خودم بیشتر از دیگران به چیزی نیاز دارم بازهم به نیازهای دیگران اولویت می دهم.

 

۱۳- اگر در زندگی چیزی کم داشته باشم و همه چیز به دلخواه من نباشند احساس شکست   می کنم و وقتی دیگران درباره مسایل و مشکلاتی که من دارم صحبت می کنند در برابر آن ها جبهه می گیرم.

 

۱۴- در اعماق وجودم احساس می کنم که خودم را دوست ندارم و دوست ندارم که مردم به واقعیت وجود من پی ببرند و بدانند که من واقعاً چه جور آدمی هستم.

 

۱۵- تلاش می کنم تا دیگران و شرایط موجود را مسئول مشکلات و گرفتاری های خودم بدانم و از مردم و روزگار گله کنم.

 

۱۶- حتی در موارد و مواقعی هم که روابط من با دیگران ناسالم و آزار دهنده است بازهم نمی توانم آن ها را ترک کنم و روابطم را با آن ها قطع کنم.

 

۱۷- به هیچ وجه نمی توانم از دیگران تقاضای کمک کنم، حتی در مواردی که به شدت به کمک دیگران نیاز دارم.

 

۱۸- به راحتی نمی توانم حرف دلم را بزنم یا احساسات خودم را بروز دهم و بگویم که چه می خواهم.

 

۱۹- دوست دارم مسایل و مشکلات خودم را از دیگران پنهان کنم چون از آن می ترسم که اعتبار و شخصیت من در پیش دیگران که فکر می کنند من فردی بسیار قوی و مقاومی هستم، آسیب ببیند و نابود شود.

 

۲۰- برای اینکه بعداً احساس گناه و شرمندگی نکنم با کسانی که با من اختلاف نظر دارند به ندرت بحث می کنم و سعی می کنم که از گفتن نظر واقعی خودم خودداری کنم.

 

۲۱- از نظر من معمولاً آدم ها یا اوضاع و احوال یا “خوب” هستند یا “بد”. حد متوسط وجود ندارد. 

 

۲۲- با اینکه تلاش می کنم تا مردم را از خودم راضی نگه دارم اما بیشتر مواقع منزوی و تنها هستم.

 

۲۳- چون من به نظرات و دیدگاه های دیگران بیشتر از نظر خودم اهمیت قایل هستم در نتیجه همیشه نگرانم و می خواهم بدانم که مردم درباره من چگونه فکر می کنند.

 

۲۴- نمی توانم با قاطعیت و از روی تحکم با مردم حرف بزنم چون احساس می کنم شخصیتم کامل نیست.

 

۲۵- واقعاً نمی دانم که کی هستم و از زندگی چه می خواهم.

 

۲۶- زندگی من به علت روابط ناسالمی که دارم غیر قابل اداره شده است و سر رشته زندگی در واقع از دست من در رفته است؟

 

 

توجه: توجه داشته باشید که حتی در صورتی که پاسخ های شما به اکثر پرسش های این آزمایش هم وابستگی مثبت باشد بازهم نمی توان با قاطعیت گفت که شما از عارضه و اعتیاد هم وابستگی رنج می برید. این سئوال ها بیشتر با این هدف تهیه شده اند تا به شما کمک شود تا بدانید که آیا تحت تاثیر شرایط قرار دارید یا خیر. این پرسش ها با تائید بالینی همراه نیستند و نمی توان آن ها جایگزین تشخیص حرفه ای از سوی یک متخصص کرد. در واقع این پرسش ها جنبه کلی دارند و نمی توان روی پاسخ هایی که به آن ها داده  می شود به عنوان نشانه های قطعی عارضه هم وابستگی نگاه کرد.

 

آزمایش هم وابستگی - تست وابستگی خانواده معتادان

فرایند اعتیادهای رفتاری

فرایند اعتیادهای رفتاری

 

اعتیادهای رفتاری در اصل رفتارهای عادی و سالمی هستند که به مرور زمان به وسواس و رفتاری اجباری و ویرانگر تبدیل شده اند. کسانی که به اعتیادهای رفتاری مثل کار، غذا یا هم وابستگی مبتلا شده اند، در واقع در یک چرخه آزار دهنده و باطل از نفرت از خود، پشیمانی و انکار گرفتار هستند. افراد مبتلا به اعتیادهای رفتاری از روی اجبار و به طور غیر ارادی رفتارهای ویرانگری را تکرار می کنند و در ضمن این توهم را دارند که فقط با تکیه به قدرت اراده درونی خود می توانند مشکل خود را حل کنند.

 

  • فرق بین عادت و اعتیاد
  • فرایند اعتیادهای رفتاری
  • چرخه اعتیادهای رفتاری

 

فرق بین عادت و اعتیاد

  • هر کسی عادت های خاصی دارد. برخی از این عادت های خوب و بعضی هم بد و آزار دهنده هستند. اما باید بین عادت های بد و اعتیاد تفاوت قایل شد چون هر رفتار بدی را نمی توان اعتیاد محسوب کرد. باید توجه داشت وقتی یک فرد یک کاری را بیش از اندازه تکرار کرد نمی توان با قاطعیت گفت که این فرد به اعتیاد رفتاری مبتلا شده است. برای مثال ممکن است یک نفر با توجه به ضرورت کار و مسئولیتی که بر عهده دارد ساعت های طولانی با کامپیوتر کار کند. اما اگر همین فرد شب به جای اینکه به موقع بخوابد و استراحت کند تا دیر وقت بیدار بماند و به بازی های کامپیوتری مشغول شود و نتواند صبح به موقع از خواب بیدار و بر سر کار خود حاضر شود در آنصورت می توان گفت که وی با مشکل اعتیاد به  ایترنت روبروست. همه ما بعضی وقت ها در انجام برخی کارها افراط می کنیم. برای مثال، وقتی وزن ما بالا می رود تصمیم می گیرم که به حالت قبلی برگردیم و وزن خود را کم کنیم و می خواهیم که این کار نیز با سرعت انجام شود. برای اینکه وزن خود را به سرعت کم کنیم به ورزش سنگین روی می آوریم و در مواقعی آن چنان شدید ورزش می کنیم که به خود صدمه می زنیم. کسانی که اعتیاد رفتاری ندارند متوجه می شوند که ورزش زياد از حد به آن ها صدمه مي زند و به همین علت یا میزان ورزش خود را کم می کنند یا اینکه كاملاً ورزش را کنار می گذارند. اما فردی که ورزش کردن برايش به اعتیاد تبدیل شده است نه مي تواند میزان ورزش خود را كنترل كند و نه آن را متوقف كند. آن ها با آنکه می بینند ورزش بیش از حد به بدن آن ها صدمه می زند اما به علت مبتلا شدن به يك نوع  اعتیاد رفتاری در واقع نمی توانند از ورزش دست بردارند و همچنان به بدن خود فشار وارد می آورند. بعضی از افراد می توانند با تکیه به نیروی درونی و اراده خود از بعضی از عادت های خود دست بردارند. این گونه افراد که عادت هایشان به اعتیاد رفتاری تبدیل نشده است این امکان را دارند که بین ادامه عادت آزار دهنده و دست برداشتن از آن یکی را انتخاب کنند. اما فردی که گرفتار اعتیاد رفتاری شده است دیگر نمی تواند از رفتاری که به اعتیاد تبدیل شده است دست بردارند تا آن را کنترل و مهار کنند. آن ها دیگر نمی توانند با تکیه به قدرت درونی و اراده خود از شر اعتیاد رفتاری خلاص شوند.
  • عادت به رفتار یا کاری که گفته می شود که فرد آن را تکرار می کند و در بیشتر مواقع تکرار حالت غیرارادی دارد. عادت در واقع رفتاری است که فرد آن را آنقدر  تکرار می کند که در ذهنش نقش می بندد و به قول معروف ملکه ذهنش می شود. با اینکه ممکن است رفتاری حالت غیرارادی و اتوماتیک پیدا کرده باشد اما اگر فرد بتواند آن را کنترل کند در آنصورت آن رفتار هنوز به اعتیاد تبدیل نشده است. اما اعتیاد یک نوع بیماری روانی است که با وجود عواقب و پی آمدهای منفی آن فرد معتاد به انجام یک کار یا مصرف مواد شیمیایی همچنان ادامه می دهد. وقتی یک نفر دچار اعتیاد می شود دیگر نمی تواند در برابر کاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است هر چقدر تلاش کند و تصمیم بگیرد باز هم نمی تواند در برابر وسوسه تکرار رفتاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است مقاومت کند و آن را کنار بگذارد. اعتیاد ا زجمله بيماري هايي است که هم جنبه و ماهیت روانی دارد و هم جسمی. كسي كه از هر نوع اعتيادي در عذاب است با آنكه از تاثيرات ويرانگر و مخرب اعتیاد خود با خبر است  اما قدرت و اراده قطع يا كنترل اعتياد خود را از دست داده است و نمي تواند با تكيه به اراده خود آن را قطع يا كنترل كند.  

 

روند اعتیاد

  •  اعتیادهای رفتاری باعث می شود تا فردی که به انجام یک نوع رفتار اعتیاد پیدا کرده است از انجام آن کار بطور کاذب از لحاظ روانی احساس لذت کند یا حس نشئگی به او دست بدهد و لذتی  که  فرد معتاد به یک رفتار خاص از آنجام دادن آن احساس می کند درست مثل اعتیاد به مواد مخدر، جنبه فیزیکی و جسمی دارد چون مغز افراد مبتلا به اعتیادهای  رفتاری نیز موقع انجام کاری که به آن اعتیاد پیدا کرده است ماده ای به اسم سروتونین و آدرنالین ترشح می کند. فردی که به پرخوری یا رفتار جنسی اعتیاد پیدا کرده است درست مثل فردی که برای مثال به هروئین معتاد است از خوردن بیش از اندازه غذا یا داشتن رابطه جنسی لذت می برد و نمی تواند خود را در برابر این کارها کنترل کند. فرد معتاد به رفتارهای  اعتیادی درست مثل فردی که به مصرف مواد مخدر معتاد است ممکن است آن چنان به این گونه رفتار اعتیاد پیدا کند و ذهنش مشغول آن شود که زندگی خود را فقط به انجام آن کار صرف کند و خانواده و کار خود را فراموش کند. برای مثال، با اینکه فرد می داند انجام یک کار خاص هم به خود او و هم اطرافیانش صدمه می زند اما همان کار را تکرار می کند و قادر نیست که آن را کنترل یا متوقف کند.
  • هیچ کس، حتی پزشکان نیز به درستی نمی دانند که چه عاملی باعث می شوند که یک فرد معتاد شود.عواملی وجود دارند که در معتاد شدن فرد دخیل و موثر هستند از جمله وضعیت روانی و اجتماعی فرد و نحوه پرورش یافتن و بزرگ شدن وی در خانواده. البته متخصصان بر این باورند که عامل ژنتیکی نیز در معتاد شدن افراد موثر است. اگر یکی از والدین یا هر دو آن ها معتاد باشند در آنصورت احتمال معتاد شدن فرد زیاد تر می شود. البته هستند خانواده هایی که پدر یا مادر یا هر دو آن ها معتاد هستند اما فرزندان آن ها معتاد نشده اند. مساله اصلی در این است که روند یا فرایند معتاد شدن به مواد یا اعتیاد های رفتاری روندی بسیار پیچیده است و هیچ کس به درستی و بطور کامل نمی داند که چه مسائلی باعث می شود که یک فردا دچار اعتیاد می شود. اما به هر حال چه در مواردی که فرد به مصرف مواد اعتیاد دارد یا دچار اعتیاد رفتاری است یک قسمت از مغز وجود دارد که وقتی مواد مصرف می شود یا رفتاری که حالت اعتیاد پیدا کرده است تکرار می شود، آن قسمت از مغز تحریک می شود. وقتی این قسمت خاص از  مغز تحریک شد باعث می شود تا مواد شیمایی خاصی در مغز ترشح کند و همین مواد باعث می شود که فرد احساس لذت و شادمانی کند. فرد برای اینکه این حالت را به دست آورد مصرف مواد مخدر یا رفتاری را که حالت اعتیاد پیدا کرده است با اینکه می داند مصرف مواد یا انجام کاری خاص به جسم و روح آن آسیب می رساند اما بدون اینکه اراده و کنترلی روی آن داشته باشد مصرف مواد یا رفتار اعتیادی را تکرار و تکرار می کند. مجبور بودن و ناچار بودن به مصرف مواد یا انجام رفتاری خاص به حدی شدید است که بر اراده  و غریزه فرد معتاد حتی غریزه ادامه حیات، غلبه پیدا می کند. حتی در مواقعی که فرد معتاد به مشکل خود پی می برد و می خواهد که از شر اعتیاد رفتاری یا مصرف مواد خلاص شود آنچنان گرفتار شده است که نمی تواند از انجام آن کار یا مصرف مواد خودداری یا آن را کنترل کند. اطرافیان فرد معتاد  تعجب می کنند و نمی توانند قبول کنند که عزیز آن ها رفتار این چنین ویرانگر و نابود کننده را تکرار می کند. در انجمن های گمنام به حالتی که فرد با وجود عواقب وخیم  یک کار تکراری از انجام آن لذت می برد، حال این کار تکراری می خواهد مصرف مواد باشد یا اعیتادهای رفتاری، جستجوی نشئگی می گویند. دنبال مواد گشتن یا امید بستن به  بردن در قمار، در اصل فرقی با یکدیگر ندارند چون در هر دو مورد فرد در  جستجوی نشئگی است .
  • بیشتر رفتارهایی که حالت وسواس و اجباری پیدا می کنند جزئی از تجربه های انسان هستند. ما غذا می خوریم تا زنده بمانیم. سر کار می رویم تا درآمدی به دست آوریم و زندگی خود و خانواده مان را اداره کنیم. داشتن رابطه با فردی دیگر و داشتن روابط جنسی بخشی از زندگی عادی هستند و اگر به اندازه و درست انجام شود برای ما لذت به همراه خواهند آورند. اما وقتی آن رفتارها حالت غیرعادی  پیدا کردند  فردی که به تکرار آن کار عادت کرده است علی رغم آگاهی از عواقب ناگوار آن به آن کار ادامه می دهد و در آن مرحله می توان گفت  که آن رفتار خاص به نوعی اعتیاد تبدیل شده است. کسانی که از اعتیادهای رفتاری رنج می برند   در اعتیاد خود غرق می شود و همه فکر و ذکر آن ها  برطرف کردن نیازهای اعتیادی خود می شود. عواقب اعتیاد به مصرف مواد یا رفتاری خاص بسیار ویرانگر و سریع می باشد. برای مثال  فردی که به قمار معتاد است ممکن را ورشکسته شود و شغل خود را نیز از دست بدهد و دیگر نتواند خود را از مشکلات مالی که خود و خانواده اش گرفتار آن شده است نجات دهد. ام با وجود همه بلاهایی که بر سر خود و خانواده اش آورده است همچنان به قمار ادامه دهد چون  اعتیاد به قمار وی را در چنگ خود اسیر کرده و به وی می گوید که دفعه دیگر که قمار بازی کنی برنده خواهی شد. در برنامه ها  ۱۲ قدمی، از بیماری اعتیاد به درستی به عنوان نوعی ناسلامتی عقلی یاد می کنند چون در این برنامه ها معنی جنون این است که یک کار خاص را تکرار کنی و انتظار داشته باشی که هر بار که آن را انجام می دهد نتیجه  متفاوتی به دست آوری.
  • هر گونه رفتار ، کار یا هر چیز که باعث شود همه حواس و توجه فرد را در زندگی به خود جلب کند و او دیگر وظایف و مسئولیت های خود را به دست فراموشی بسپارد یا اینکه بهخود شخص یا دیگران آسیب روانی، جسمی یا اجتماعی وارد کند ، اعتیاد رفتاری محسوب می شود. انسان ممکن است به هر چیزی معتاد یا وابسته شود و همه ذهن و فکر و ذکرش به آن مشغول شود. برخی از پژوهشگران، اعتیاد فیزیکی یا همان اعتیاد رفتاری مثل وابستگی شدید به به کارهایی مثل قمار، رابطه جنسی، کار ، ورزش ، خرید یا پر خوری را به اعتیاد به مواد شیمیایی مثل مشروبات الکلی و هروئین تشبیه می کنند. گفته می شود اعتیادهای رفتاری در مغز فرد معتاد به این نوع اعتیاد ماده ای به اسم ” بتا-اندورفین” ترشح می کند که باعث می شود تا فرد احساس نشئگی و سرخوشی کند. بعضی از متخصصان می گوید اگر یک فرد برای احساس لذت و شادمانی به این گونه کارها بپردازد در آنصورت می توان گفت که وی وارد چرخه اعتیاد شده است. در چنین حالتی فرد به ماده شیمیایی که مغز ترشح می کند یعنی بتا – آندورفین اعتیاد پیدا می کند. بعضی وقت ها مردم به حالتی که از مصرف مواد مخدر یا انجام کارهایی که اعتیادهای رفتاری  در فرد معتاد ایجاد می شود “نشئگی یا سرخوشی دوندگی” می گویند. این نوع احساس سرخوشی یعنی احساس سرخوشی کردن از دویدن، احساسی طبیعی است که به سلامتی انسان کمک می کند. اما همین احساس اگر بر اثر مصرف مواد مخدر یا انجام کارهایی که اعتیاد رفتاری هستند در انسان ایجاد شود یعنی حتی اگر این احساس بر اثر دویدن اعتیاد گونه در فرد ایجاد شود، ورزش سالم و مفیدی همچون دویدن نیز به وسواس تبدیل شده و حالت ویرانگر پیدا می کند. کسی که اعتیاد رفتاری دارد نمی داند که چه موقع باید از این گونه رفتارها دست بردارد و به همین علت به مرحله می رسد که دیگر دست کشیدن از چنین رفتارهایی برایش ناممکن می شود.     
  • اعتیاد به مواد همچون هروئین، مشروبات الکلی یا داروهای خواب آور، عوارض روانی دارند. تقریباً همه این نکته را شنیده اند که فرد معتاد به هروئین به محض اینکه کشیدن یک بست هروئین تمام می شود برای پیدا کردن بست بعدی خود را به هر آب و آتشی می زند و اگر مواد مورد نیازش را پیدا کند دچار خماری می شود که یک حالت جسمی است که فرد معتاد به علت نرسیدن مواد مخدر به بدنش کسل و بی رمق یا اصطلاحاً خماری می شود. فرد الکلی نیز همینطور است یعنی صبح روزی که شب آن بر اثر افراط در مشروب خوری سیاه مست شده است باز هوس مشروب می کند. افراد معتاد به مواد یا مشروبات الکلی حتی ممکن است پس از یکسال پاک بودن باز هوس مواد یا مشروب کنند چون فکر مشروب یا مواد از ذهن آن ها پاک نشده است. این گونه هوس کردن یا ویار از وابستگی روانی فرد معتاد به مواد یا مشروبات الکلی سرچشمه می گیرد چون فرد معتاد از لحاظ روانی به مواد یا مشروب وابسته می شود و همین وابستگی روانی در بین کسانی که اعتیاد رفتاری دارند نیز وجود دارد و زندگی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین علت بعضی از پژوهشگران و کارشناسان در هنگام بررسی روند اعتیاد باید به انواع مواد، فعالیت ها و رفتارها توجه نشان دهیم. این گونه محققان معتقدند بین اعتیاد به مواد و اعتیادهای رفتاری شباهت و وجه اشتراک فراوان وجود دارد و نباید این دو نوع اعتیاد را از هم جدا دانست.
  • برای دریافت اطلاعات بیشتر در باره چگونگی ابتلا به بیماری اعتیاد به مواد ، لطفا به صفحه مراجعه فرمائید: معتادان مزمن
  • برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره انواع انجمن های گمنام که برنامه های بهبودی و پشتیبانی ارایه می دهند لطفاً به صفحه مراجعه فرمائید: انجمن های رفتاری

 

چرخه اعتیادهای رفتاری

معتادان رفتاری، درست مثل کسانی که به مواد مصرفی اعتیاد دارند وارد یک چرخه می شوند که اغلب پایانی ندارد و گمراه کننده است. این چرخه دارای ۵ مرحله است که فرد از مرحله ای به مرحله بعد می رود و برای آگاهی شما در این مراحل تشریح شده اند.

 چرخه اعتیادهای رفتاری - مراحل و فرایند اعتیادهای رفتاری

 

 

۱- نداشتن مهارت های زندگی

  • داشتن زندگی طبیعی و  با برنامه چیزی است که افرادی که گرایش های اعتیادی دارند به راحتی آن را نمی پذیرند. روی آوردن و متوسل شده به رفتاری که باعث می شود تا آن ها خود را گم کنند، روشی است که افرادی که گرایش اعتیادی دارند برای کنار آمدن و تحمل مشکلات یا فرار از واقعیت های دشوار زندگی به آن متوسل می شوند. بیشر انسان ها با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی مهارت هایی را برای مقابله با مشکلات انکار ناپذیر زندگی و سر خوردگی هایی که هر فردی در زندگی دچار آن می شود فرا، می گیرند. اما هستند کسانی که هرگز مهارت مقابله با مشکلات و سر خوردگی ها را یاد نمی گیرند. این گونه افراد در اصل از سازوکار و ترفندهای لازم برای اداره زندگی خود محروم هستند. این گونه افراد به علت ندانستن چگونگی برخورد با مشکلات زندگی ممکن است مشکلی را که با آن روبرو هستند انکار یا از آن فرار کنند. این افراد به علت نداشتن مهارت ایجاد و ترسيم مرز بین خود و دیگران یا چگونگی ابراز وجود، باعث می شوند تا هر کسی از آن ها چیزی بخواهد یا انتظاری داشته باشد و او در این گونه درخواست ها غرق می شود و نمی داند چگونه باید از عهد آن برآید. بیشتر چنین افرادی برای مقابله با این گونه مشکلات به اعتیادهای رفتاری پناه می برند.
  • احساس غیر منطقی خود کوچک بینی و نداشتن اعتماد به نفس و ارزش قایل نشدن به خود یکی از جمله مسایلی است که افراد مبتلا به اعتیاد رفتاری در ارزیابی و اظهار نظر درباره خود به آن ها اعتراف می کنند. آن ها احساس ناامنی می کنند و حتی در مواقعی هم که خود کوچک بینی و ارزش قایل نبودن واقعیت ندارد و فردی که چنین برداشتی از خود دارد در واقع فردی بسیار با هوش و بسیار موفق است ، بازهم آن ها نمی دانند که با زندگی خود چه کار کنند. به هر حال این گونه افراد برای اینکه احساس خوبی داشته باشند و لذت ببرند و اوضاع و مشکلات خود را کنترل کنند، به چیزی در خارج از وجود خود متوسل می شوند. برای مثال،  کسی که به خوردن غذا معتاد است برای اینکه به خود ثابت کند که اوضاع و زندگی خود را تحت کنترل دارد از خوردن غذا در حد کافی خودداری می کند و فردی که به رفتار جنسی اعتیاد دارد برای اینکه احساس ارزش کند یا از داشتن رابطه جنسی خودداری یا در این کار افراط می کند.

 

۲- مشغولیت ذهنی   

  •  اعتياد، ذهن و فكر انسان را به خود مشغول مي كند. حتي زماني كه فرد معتاد در حال مصرف مواد نيست يا كاري را كه اعتياد رفتاري محسوب مي شود انجام نمي دهد بازهم به اعتياد فكر مي كند و براي مصرف بعدي يا رفتار اعتيادي بعدي نقشه مي كشد. آن ها عاشق آرامشي هستند كه از مصرف مواد يا انجام  رفتاری كه حالت اعتياد پيدا كرده است، به دست مي آورند. اين احتمال وجود دارد كه آن ها براي خودداري از مصرف يا انجام كار اعتيادي تلاش كنند و قسم بخورند كه ديگر اين كار را تكرار نخواهند كرد اما لذت مصرف و اعتياد رفتاري به اندازه اي كه فرد معتاد بدون توجه به بهاي سنگيني كه بابت اعتياد خود مي دهد و زندگي خود و ديگران را به آشوب مي كشد بازهم به سراغ مواد مي رود و كار اعتيادي را تكرار مي كند. آن ها به ماده اندروپين كه مغز در موقع مصرف مواد يا رفتار اعتيادي انجام مي دهد اعتياد پيدا كرده اند و در آن موقع كه مشغول اين كار هستند به خطرات و مشكلاتي كه اعتياد برايشان ايجاد مي كند فكر نمي كنند. به زبان ساده و در يك كلام احساس نشئگي و سرخوشي به اندازه زياد است كه فرد معتاد نمي تواند از آن دست بردارد.
  • اعتيادهاي رفتاري، به تدريج همه زندگي فرد معتاد به اين گونه رفتارها را تحت تاثير قرار مي دهد و انجام كاري كه به آن اعتياد پيدا كرده است در اولويت قرار مي گيرد. براي مثال فردي كه به قمار معتاد است فراموش مي كند كه بايد در جلسه اولياء و مربيان فرزندش در مدرسه شركت كند چون بيشتر وقت خود را در قمار خانه مي گذراند. كسي به به پرخوري اعتياد پيدا كرده است به حدي فكر و دهنش مشغول خوردن يا نخوردن مي شود كه فراموش مي كند بايد به جلسه اي كه در مدرسه براي والدين دانش آموزان تشكيل شده است و او قبل از اينكه به اعتياد رفتاري مبتلا شود هميشه در اين جلسات حاضر مي شد، حضور پيدا كند. فردي كه به اينترنت اعتياد پيدا كرده است ساعت ها پاي كامپيوتر مي نشيند و به صفحه نمايش خيره مي شود و آن چنان محو تماشاي دنياي مجازي مي شود كه دنياي واقعي را فراموش مي كند. در دنياي دهني فرد معتاد هيچ چيز ديگري به غير از مصرف مواد يا انجام كاري كه فرد به آن اعتياد پيدا كرده است وجود ندارد و همه وقت و انرژي فرد معتاد به فكر كردن يا انجام كاري كه به آن اعتياد دارد يا مصرف مواد صرف مي شود.

 

۳- وسواس فكری

  • وقتي كه يك فعاليت و رفتار به وسواس فكري تبديل مي شود، آن وقت است كه مي توان گفت اعتياد در وجود فرد ريشه دوانيده است. وسواس فكري يعيني اينكه يك كار يا فعاليت همه ذهن انسان را به خود مشغول كند و اجازه ندهد كه فرد به چيز ديگري فكر كند. وسواس فكري در واقع مرحله و حالت شديد تر مشغوليت ذهني است و معمولاً هم يك مساله يا احساس غير منطقي است كه ذهن فرد را درگير خود مي سازد.
  •  با ايجاد وسواس فكری، فردي كه به اين بيماري مبتلا شده است ديگر نمي تواند واقعيت هاي زندگي و جهان را به خوبي درك كند و تفاوت قايل شدن بين توهم و واقعيت برايش مشكل مي شود. كساني كه در اطراف فرد معتاد زندگي مي كنند به روشني متوجه مي شوند كه رفتارهاي وي حالت غير عادي و غير منطقي پيدا كرده است. اما خود فرد معتاد كه غرق در وسواس فكری و توهم  آن چنان گرفتار اعتياد است كه متوجه بيماري و ناسالم بودن عقلي خود نمي شود. فردی كه به قمار معتاد است تصور مي كند تصميم درستي گرفته است و مي خواهد پول هايي را كه باخته است با بردن در قمار به دست آورد اما بiوقفه به باختن ادامه مي دهد تا اينكه شغل خود را از دست مي دهد و اعضاي خانواده و دوستان و آشنايان خود را نيز از خود دور مي كند. همين كه فرد دچار وسواس فكري شد فرد معتاد انواع توجيه ها را برای انكار بيماري و اعتياد رفتاري خود مي تراشد. فرد معتاد براي توجيه مشكل خود سعي مي كند تا براي اعتياد خود دليل منطقي بياورد، آن را كوچك جلوه دهد تا به هر وسيله اي كه شده است به اعتياد خود ادامه دهد. هر چه شدت اعتياد بيشتر مي شود ميزان انكار اعتياد نيز افزايش پيدا مي كند. در اصل، فرد معتاد در چنين مرحله اي به هيچ وجه نمي خواهد تا واقعيت شرايطي را كه در آن قرار گرفته است بپذيرد چون اگر قبول كند كه معتاد و بيمار است در آنصورت بايد با بيماري خود مقابله و آن را درمان كند. تا زمانيكه فرد معتاد به شدت از مصرف مواد يا اعتياد رفتاري خود صدمه نديده است به انكار بيماري خود ادامه مي دهد و زماني به بيماري خود اعتراف مي كند كه تقريبا كار از كار گذشته است و چون اعتراف به اعتياد براي فرد معتاد بسيار تلخ و ناخوشايند است، به ندرت فرد معتادي پيدا مي شود كه به اعتياد خود و مشكلات ناشي از آن اعتراف كند.

 

۴- عواقب منفی    

  •  عواقب اعتيادهای رفتاریبسيار زياد و بسيار جدی و خطرناك هستند. با توجه به اينكه بيماري اعتياد حالت پيش رونده و روز به روز شديد تر شدن دارد در نتيجه عواقب و پي آمدهاي آن نيز با گذشت زمان شديد تر و جدي تر مي شوند. اما با توجه به توهمي كه فرد معتاد به آن دچار است و نمي تواند واقعيت هاي جهان و زندگي خود را درك كند و با آنكه مي بيند اعتياد چه آسيب هاي جسمي و روحي و رواني به وي وارد كرده و چه مشكلاتي براي خود و اطرافيانش به بار آورده است، همچنان به مصرف مواد يا اعتياد رفتاري خود ادامه مي دهد.
  •  به هر نوع اعتيادي، بيماري خانوادگي گفته مي شود چون فرد معتاد علاوه بر اينكه زندگي خود را مختل و به تباهي مي كشاند براي اطرافيانش و به ويژه خانواده خود نيز مشكلات فراوان و پايان ناپذيري ايجاد مي كند. از آنجاكه فرد معتاد فقط به خود و اعتياد خود فكر مي كند چه زن و فرزند و چه پدر مادر يا ديگر بستگان و دوستان و آشنايان نبايد انتظار داشته باشند كه فرد معتاد به خواست ها و نياز هاي آن ها توجهي نشان دهد. همسر فرد معتاد به قمار احتمالاً ناچار خواهد شد براي تامين زندگي خود و فرزندانش كار دومي براي خود پيدا كند چون شوهر قماربازش هر آنچه را كه به دست مي آورد در قمار مي بازد و هيچ نوع كمكي براي تامين زندگي خانواده خود نمي كند. همسر فردي كه به قمار اعتياد دارد احتمالاً مجبور خواهد شد براي جلوگيري از به زندان افتادن يا ديگر مشكلاتي كه ممكن است همسرش به علت بدهي هايي كه به بار آورده است، بدهي هاي او را نيز پرداخت كند. همسر فردي كه به اعتياد جنسي مبتلا مي باشد با خطر آلوده شدن به انواع بيماري هاي عفوني قرار دارد چون شوهر بي بندوبارش در روابط جنسي احتياط لازم را از خود نشان نمي دهد. همسر فردي كه به كار معتاد است در واقع ناچار است همه مسايل زندگي روز مره را خود به دوش بكشد و غم تنهايي و دور بودن از شوهرش را تحمل كند. فردي كه معتاد است به هيچ يك از ديگر نيازهاي شخص خود نياز توجه نشان نمي دهد تا چه رسد به خواست ها و نيازهاي اطرافيان و دوستان و اعضاي خانواده. فرد معتاد فقط براي خودش زندگي مي كند و زندگي ديگران برايش چندان اهميتي ندارد. اعضاي خانواده فرد معتاد به انواع بيماري هاي روحي و رواني از جمله نگراني و افسردگي مزمن دچار مي شوند. زندگي كردن با فردي كه زندگي اش آشفته و نابسامان و غير قابل كنترل است باعث مي شود تا زندگي اطرافيان فرد معتاد نيز تحت تاثير قرار گيرد و با آشفتگي و مشكلات فراوان همراه شود.

 

۵- ناتواني و زندگی غیر قابل اداره   

  • نداشتن اراده و ناتواني در اداره و سامان دادن زندگي از جمله عوارض و عواقب مهم اعتياد است. فرد معتاد با رفتار غير مسئولانه و ويرانگر خود در واقع زندگي خود را زير و رو مي كند. وي به علت وسواس فكري كه دچار آن شده است نمي تواند از عهده مسايل و مشكلات روز مره زندگي برآيد. زندگي او از هم گسيخته مي شود و او نمي تواند به آن سرو سامان دهد. كار كردن، پايبند بودن به روابط و ارتباط با ديگران و انجام وظايفي كه بر عهده والدين است به حدي براي وي دشوار محسوب مي شود كه نمي تواند از عهده آن ها برآيد. در برخی از مواقع فرد معتاد پس از تلاش فراوان برای مدتی کوتاه دست از مصرف مواد یا اعتیاد رفتاری برمی دارد اما پس از چندی طاقت خود را از دست می دهد و دوباره به سوی اعتیاد کشانده می شود چون فرد معتاد به تنهایی و با تکیه به اراده شخصی خود نمی تواند از شر بیماری اعتیاد خلاص شود و بهبود پیدا کند. ممکن است که وی از صمیم قلب به خانواده خود قول بدهد که اعتیادش را ترک کند و واقعاً هم برای این کار تلاش کند اما نمی تواند به وعده خود عمل کند چون وی در برابر اعتیاد ضعیف و ناتوان است و تاب مقاومت ندارد.
  • این مرحله ممکن است سال ها طول بکشد و فرد معتاد را به در مسیری قرار دهد که در بیشتر مواقع به تاریکی و تباهی ختم می شود. فرد معتاد چاره ای جز حرکت در این مسیر تا رسیدن به مرحله ای که ماهیت و ابعاد خطرناک بیماری خود را درک کند و چشمش به روی واقعیات زندگی باز شود، ندارد. فقط با رسیدن به مرحله ناامیدی مطلق و آشفتگی کامل زندگی و حالت جنون است که فرد معتاد سر انجام تصمیم می گیرد کاری را که برای بهبودی بیماریش لازم است، انجام دهد. این تجربه ای است که از زندگی دهها هزار معتاد به دست آمده است. همانطور که معتادان بهبود یافته می توانند شهادت دهند مساله اعتیاد و خلاص شدن از شر آن به مساله ضعف یا نداشتن اراده یا شخصیت فرد معتاد نیست. نباید فراموش کرد که اعتیاد نوعی بیماری است و فرد معتاد باید بپذیرد که بیمار است و برای بهبودی به کمک دیگران نیاز دارد. اعتراف به بیماری و به اين نتيجه رسيدن كه به تنهايي و تكيه به اراده شخصي نمي توان از بيماري اعتياد بهبود يافت و بايد از ديگران كمك خواست در واقع اولین قدم در راه بهبودی فرد معتاد، از بیماری اعتیاد است.

علائم اعتیاد

علائم اعتیاد

 

بیماری اعتیاد خصوصیات، علائم و عوارض خاصی دارد. با دانستن و شناختن این علائم  ما می توانیم بدانیم که آیا از بیماری اعتیاد رنج می بریم یا نه.

 

  • عوارض اعتياد
  • علائم اعتیاد

 

عوارض اعتیاد

عوارض کلی اعتیاد که تقریبا در میان بیشتر معتادان دیده می شوند عبارتند از:  

  • کم شدن یا زیاد شدن اشتها
  • تغییر در عادات غذایی
  • کاهش وزن بی دلیل
  • نیاز به پول یا دست زدن به دزدی
  • فریب کاری  یا حقه بازی
  • گرفتار شدن در حوادث
  • علاقه شدید به خلوت و تنهایی و منزوی شدن
  • بیش فعالی یا پرحرفی
  • تلاش برای مخفی کردن رفتار خود از دیگران
  • افسردگی، بدگمانی و سوء ظن
  • رفتارهای مرموز، و عصبانیت ، خشونت، دمدمی مزاجی
  • نداشتن انگیزه یا انضباط
  • عوض کردن دوستان برای راحت تر شدن مصرف مواد
  • بی علاقگی به خانواده ، مدرسه و کار
  • بی توجهی به وضع و حال خود

 

توجه : مشاهده و بروز این عوارض در خود ضرورتأ به این معنی نیست که شما به مواد مخدر معتاد هستید. عوارضی که در بالا به آنها اشاره شد عوارض کلی بیماری اعتیاد هستند.

 

علائم اعتیاد

 طبق تعریفی که انجمن روانشناسان آمریکا ارائه داده است  شخصی که استفاده اش از مواد مخدر یا مشروبات الکلی در یک دوره 12 ماهه به بروز حداقل سه مورد از علائم زیر منجر شده باشد به بیماری اعتیاد مبتلا شده است.

نشانه ها و علائم اعتیاد

 

 ۱. تولرانس یا مقاوم شدن بدن

تولرانس اصولا  به دو شکل ظاهر می شود. اول نیاز به استفاده هر چه بیشتر از مواد مخدر برای حفظ تاثیر و نشئگی روزهای اول و سپس کاهش تاثیر مواد مخدر به علت استفاده طولانی مدت از آنها.

۲. وسوسه

فكر و ذكر و دغدغه اصلی معتادان اين است كه بتوانند تجربه نشئگی را كه در بار اول مصرف اين گونه مواد به دست آورده اند مجددا  تكرار كنند و به همین دلیل زمان زيادی از عمر خود را  صرف تهیه و مصرف مواد می کنند.

 

۳. افزايش مصرف

 يكی ديگر از علائم اعتياد به مواد مخدر استفاده از مقادير بيشتر يا مصرف طولانی تر از اين گونه مواد برای رسيدن به نشئگی روزهای اولیه مصرف مواد مخدر است.

 

۴. از دست دادن كنترل

معتادن معمولا برای كاهش ميزان استفاده از مواد مخدر يا ترك و كنترل میزان مصرف مواد تلاش می كنند اما در اين راه موفق نمی شوند. آنها بارها و بارها واقعا قول می دهند و عزم خود را جزم می كنند كه اعتياد خود را ترك كنند اما نمی توانند چون بيماری آنها حالت مزمن و كهنه پيدا كرده است و آنها اراده و قدرت تصمیم گیری و كنترل استفاده از مواد مخدر را از دست داده اند.

 

۵. ادامۀ مصرف با وجود عواقب

 فرد معتاد با آنكه از عواقب استفاده از مواد مخدر  آگاهی دارد، باز هم بيشتر وقت خود را صرف  تهيه و مصرف آن  می كند.

 

۶. نشانه های خماری

به دلیل این که مغز یک معتاد نمی تواند مواد شیمیایی لازم جهت انتقال پیام های عصبی که موجب بوجود آمدت احساس رضایت و کنترل می شوند  را تولید کند، معتادان از عوارض خماری رنج می برند. نشانه های خماری تغییرات جسمی یا روحی درد آوری هستند که در صورت نرسیدن موادی که بدن فرد معتاد به آن ها عادت کرده است، رخ می دهند.با توجه به نوع ماده مخدری که فرد معتاد مصرف می کند نشانه های خماری می تواند ظرف چند ساعت از زمان نرسیدن مواد به بدن شروع شود و تا چندین روز و در مواقعی چند هفته یا حتی چند ماه ادامه پیدا کند.

نوع خماری از بسته به نوع ماده مخدر متفاوت است. تریاک، الکل، و آرام بخش ها  خماری  شدیدی در بدن ایجاد می کنند که می تواند خطرناک و حتی کشنده باشد. مواد دیگری همچون کوکائین، ماری جوانا و قرص های روان گردان یا  اکستزی (قرص اکس) نيز در فرد معتاد  نوعی خماری  آزار دهنده ایجاد می کند اما اين نوع خماری جان فرد معتاد را تهدید نمی کند.شکل و حالت خماری افراد نیز با یکدیگر تفاوت دارد و اگر تصمیم به قطع  مصرف مواد مخدر یا الکل دارید به شما توصیه می شود که حتما با پزشک مشورت کنید.

 نشانه های خماری بیماری اعتیاد

  عوارض روحی- روانی خماری

  • اضطراب، تشویش و نگراني
  • بی قراری
  • بد خلقی يا كج خلقي
  • بی خوابي
  • سردرد
  • نداشتن تمركز كامل
  • افسردگي
  • انزوای اجتماعی

  عوارض  جسمی خماری

  • عرق كردن
  • افزایش ضربان  قلب
  • گرفتگی عضلات
  • احساس فشار در قفسه سينه
  • تنگی نفس
  • رعشه ، لرزش بدن
  • دل آشوبی يا تهوع
  • استفراغ ، اسهال

  عوارض خطرناك خماری

مشروبات الكلی و آرام بخش ها بيش از استفاده از ديگر مواد باعث  خماری خطرناك می شوند. متوقف كردن ناگهانی و يكباره الكل و آرام بخش ها می تواند به سكته مغزی يا حملات قلبی منجر شود. دستورات پزشكی برای سم زدایی می تواند عوارض خطرناك خماری را به حداقل برساند. عوارض خطرناك خماری  عبارتند از :

  • صرع شديد
  • حمله قلبي
  • سکتۀ مغزی
  • انواع توهم
  • هذيان  گویی

اعتیاد و دروغ گویی

اعتیاد و دروغ گویی

 

یکی از علائم روانی بیماری اعتیاد این است که یک معتاد برای حفط و ادامه دادن مصرف خود همواره در حال دروغ گفتن است. این وضعیت باعث می شود که اعضای خانواده فرد معتاد دچار سردرگمی شده و همواره از دروغگویی فرد معتاد رنج ببرند. با این حال، اعضای خانواده فرد معتاد با شناخت طبیعت بیماری اعتیاد می توانند کمی تسلی یافته و دیدگاه بهتری نسبت به عزیز معتاد خودشان پیدا کنند. 

 

  • چرا معتادان دروغ می گويند
  • دروغ گويی وماهیت بیماریی اعتیاد
  • تاثیرات دروغگويی بر اعضای خانواده
  • راه های صحیح مقابله با دروغگويی

 

چرا معتادان دروغ می گويند

يك معتاد برای محافظت کردن از اعتیاد خود اقدام به دروغ گفتن می کند. آنها برای انکار کردن اعتیادشان، و متقاعد کردن شما به این موضوع که هيچ مشکلی ندارند و هر زمان كه بخواهند می توانند مصرف مواد مخدر را کنترل یا متوقف كنند، به دروغ گفتن متوسل شده و انواع داستان ها و بهانه ها را ردیف می کنند. بعلاوه، بیماری اعتیاد نحوه فکر کردن فرد معتاد را نیز دستخوش تغییر کرده و او پس از مدتی قادر به تشخیص تفاوت بین واقعیت و خیال نبوده و تمام رفتار و گفتار وی تحت تاثیر اوهام و خیالاتش می باشد. از این رو است که گاهی دروغگویی آنها به خانواده یا دوستان خود، نه از روی عمد و به منظور رنجش دیگران، بلکه به این دلیل است که نمی توانند بین واقعیت و خیال تفاوت قائل شوند. در واقع آنها می خواهند نحوه نگرش و قضاوت دیگران نسبت به خود را کنترل کنند. یک معتاد کاملاً به دروغی که می گوید باور دارد زیرا این بیماری اعتیاد است که در فکر و ذهن او ریشه دوانده و همه این دروغ ها را به صورت حقیقت برای او جلوه می دهد. به عنوان مثال هر وقت که از یک فرا معتاد سئوال می شود که چرا مواد مخدر مصرف می کند، او هر بار دروغ و دست آویزی به شما تحویل می دهد که خود کاملاً آن را باور دارد. مثلا ممکن است بگوید ” برای رفع درد و به تجویز دکتر مواد مصرف می کنم “.

از طرف دیگر هیچ کس دوست ندارد كه يك معتاد به نظر برسد. ننگ و شرم معتاد بودن و تصویر خشن و تاريكی كه در ذهن ايجاد می كند، موجب می گردد تا معتاد دست به هر کاری بزند تا با انكار واقعیت واقعی خود ، جايگاه نا اميد كننده اش را حفظ كند. تصور کنید به شما بگويند به بیماری مبتلا هستید كه هیچ قدرتی برای توقف و یا کنترل آن نداريد و اگر درمان نشويد خانواده، خانه، شغل، احترام و جايگاه اجتماعی خود را از دست خواهيد داد! در آن صورت شما نیز خود را يك معتاد آواره در حال گدایی در خیابان، يك معتاد كارتن خواب با سرنگی در بازو، يا يك معتاد ژولیده و کثیف تصور خواهيد كرد. البته هیچ کس دوست ندارد بپذیرد که به چنین وضعیتی دچار شده است و سرانجام ممکن است به سمت این وضعیت ترسناک کشیده شود. ولی باید این حقیقت را پذیرفت که این بیماری بدون هیچگونه ملاحظه ای نسبت به سن، وضعیت اجتماعی و تحصیلی، جنسیت و نوع گرایشات مذهبی و اعتقادی ، همه را در معرض خطر قرار داده و به سمت نابودی می کشاند.

 

دروغ گويی وماهیت بیماری اعتیاد

برای پی بردن به این که چرا معتادان همواره دروغ می گویند لازم است که با ماهیت بیماری اعتیاد بیشتر آشنا شوید. با شناخت و کسب آگاهی بیشتر در مورد بیماری اعتیاد، همچنین متوجه خواهید شد که چه دسته افکاری در ذهن معتاد شکل می گیرد و آنها را وادار به دروغگویی می کند. از این رو در ابتدا بايد معنی کلمه  بيماری را به خوبی درك كنيم.

یک بيماری سبب می شود تا يك اندام، دستگاه يا يكی از اعضای بدن انسان از فعاليت بازمانده يا فعاليت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتياد به مواد مخدر نیز، مصرف طولانی مدت اینگونه مواد ضمن برجا گذاشتن اثرات منفی بر ساختار مغز، فعاليت عادی آنرا مختل کرده و مغز را برای کارکرد عادی و طبیعی خود به مواد مخدر وابسته می کند. با طولانی شدن مصرف، مواد مخدر اثراتی بر روی مغز فرد مبتلا می گذارد که باعث بوجود آمدن علائمی می شود که در زیر به کلیات آن اشاره شده است.

 

در ذهن كسانی كه بيماری اعتياد در آنها پیشرفت  کرده است، دو علامت بارز وجود دارد که افکار و رفتار آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، این دو علامت یعنی وسوسه و نداشتن سلامت عقل در ادامه توضیح داده شده اند :

۱. وسوسه

وسوسه حالتی ناخواسته، كنترل ناپذير و بی وقفه است كه بر اثر آن يك فكر، يك تصوير يا حالتی احساسی همواره ذهن انسان را درگير و به خود مشغول می سازد. در مورد معتادان، اين مواد مخدراست كه همواره ذهن آنها را به خود مشغول می سازد و با آنكه می دانند مصرف اين گونه مواد برای سلامت جسمی و روحی آنها و اطرافيانشان زيانبار است، اما باز هم بر مصرف آنها پافشاری و اصرار می ورزند. علت چنين اصراری برای  مصرف مواد مخدر لذت فراوانی است كه در ابتدا از مصرف اين گونه مواد احساس می نمايند و بی وقفه تلاش می كنند تا همان لذت و  نشئگی اولين بار مصرف را به دست آورند. همه فكر و ذكر مبتلايان به بيماری اعتياد، تهیه کردن و مصرف مواد مخدر متمركز است؛ چراکه تاثیرات این مواد بر مغز انسان  بسيار قوی است. مواد مخدر، توهم قوی بودن و داشتن كنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پديد می آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه می شوند كه می توانند از عهده كارهائی برآيند كه در حالت عادی از انجام آنها وحشت و هراس دارند (به عنوان مثال صحبت كردن در جمع). با مصرف کردن مواد مخدر به آنها احساس نشئه بودن و سرخوشی دست داده و به فردی جسورتبدیل می شوند و احساس می كنند هر مشكلی را می توانند از پيش پا بردارند. با وجود طبيعی و عادی نبودن اين گونه احساسات، ذهن آنها  ازقرار گرفتن در چنين حالت هائی لذت می برد. چنين چرخه ای است كه سرانجام به ايجاد وسوسه در معتادان منجر می شود.

يكی از بزرگترين مشغله های فكری معتادان مزمن اين است كه ثابت كنند كه می توانند مصرف مواد مخدر خود را کنترل کنند و اينكه خودشان را مانند افرادی عادی و طيبعی جلوه دهند. به احتمال بسيار زياد قبول کردن اين واقعيت كه آنها هيچ گونه توان و اراده ای در برابر مواد مخدر ندارند، واقعيت تلخی است كه نمی خواهند به آن اعتراف كرده و آن را بپذيرند؛ به همين علت همواره تلاش می كنند تا اين نقطه ضعف خود را به هر شكل پوشانده و راهی پيدا کنند تا به خودشان و ديگران نشان دهند که می توانند ميزان مصرف مواد مخدر را كنترل نمايند. فرد مبتلا حتی اگر به يك معتاد تمام عيار هم تبديل شده باشد، باز هم به راحتی نمی پذيريد كه معتاد است. بايد از يك معتاد پرسيد كه تا كنون چند بار تلاش كرده است تا ميزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه داشته و در اين راه با شكست روبرو شده است؟ باید دید که تا كنون چند بار به خود و ديگران گفته كه ديگر مواد مصرف نخواهد كرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آنرا از سرگرفته است.

 

۲. نداشتن سلامت عقل

دومين نشانۀ بارز و متداول روانی در ميان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را می توان حالتی از تفكر توصيف كرد كه كامل، سالم، معقول و منطقی نبوده و بر اساس واقعیت بنا نشده است.بر اثر مصرف مداوم مواد، افكار و انديشه های معتادان غيرعادی و نابهنجار می شوند، چون مواد مخدر به شدت و به گونه ای غير طبيعی چگونگی ارسال، دريافت و پردازش اطلاعات از سوی مغز را مختل می سازد. به همين علت آنها قدرت تصميم گيری و قضاوت و داوری صحيح را از دست می دهند. افكارغیر عقلايی معتادان به رفتارها و اقدامات زيانباری منجر می شوند كه سرانجام زندگی آنها را آشفته و بی سر و سامان می سازد. نداشتن سلامت عقل باعث می شود كه معتادان دائماً در حال خودفريبی بوده و و با خود بگويند كه اين بار خواهم توانست مصرف مواد مخدر را کنترل کنم و این بار اوضاع با دفعات پيشين تفاوت خواهد كرد. ناسلامت عقل باعث وارونه جلوه دادن حقيقت در ذهن فرد مبتلا به اعتياد می شود. آنها با اينكه به وضوح نشانه های نابودی خود و خانواده شان را مشاهده می کنند، اما توانايی درك اين حقيقت كه در ورطه شكست و نابودی هستند را نداشته و به همین دلیل باز هم  به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند. كسانی كه در اطراف فرد معتاد قرار دارند رفتار او را جنون و دیوانگی تلقی می كنند اما در نظر شخص مبتلا به اين بيماری رفتارش کاملا طبيعی و عادی جلوه می كند.

 

الگوهای خاصی در زمينه ناسلامت عقل و غیر عقلایی بودن طرز فکر در ميان اغلب معتادان وجود دارد كه ويژگی های تقريباً مشابه ای دارند. اين ويژگی ها عبارتند از :

۱) انكار

انكار، مكانيزم و سازوكاری دفاعی است كه معتادان برای متقاعد ساختن خود و ديگران مبنی بر اينكه مواد مخدر مشكلی برای آنها ايجاد نمی كند از آن استفاده می كنند. حتی خود آنها نيز نمی دانند كه سرگرم انكار کردن اعتياد خود هستند، چون مصرف مواد مخدر توانائی فكر كردن منطقی آنان را مختل كرده است. انكار كردن سبب می شود تا با وجود همه مشكلات و مصائبی كه مواد مخدر برای فرد مبتلا و نزديكانش پديد آورده است، آنها مصرف اين گونه مواد را ادامه دهند. كسانی كه برنامه بهبودی 12 قدم را دنبال می كنند می گويند ” اعتياد تنها بیماری است كه فرد مبتلا را متقاعد می کند که  بیمار نیست.”

انكار کردن روشی است كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد برای اجتناب از پذيرفتن واقعيت دردناک بيماری اش در پيش می گيرد. از آنجا كه آنها از اعتراف به معتاد  بودن خود به شدت وحشت دارند، نمی توانند اين مسئله را به راحتی بيان کنند. نكته ديگر اينكه انكار باعث می شود تا معتادان در دنيایی تخيلی و بدور از واقعيت زندگی کنند، دنیایی كه با وجود تحمل درد و رنج فراوان در آن، باز هم احساس آرامش و امنيت می کنند. بايد توجه داشت كه همين انكار است كه معتادان را در بند بیماری اعتیاد اسیر نگاه می دارد. تا زمانی كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد به عنوان شيوه ای دفاعی از انكار  استفاده کند، در برابر مواد مخدر هیچ قدرتی نداشته و برده ای بيش نخواهد بود.

 

فهرست انواع روش های دفاعی  که فرد مبتلا به اعتیاد برای ادامۀ انکار خود از آنها استفاده می کند بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از شیوه هایی که معتادان برای بی خطر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آنها متوسل می شوند اشاره شده است:

 

  • توجیه و بهانه جویی : توجیه کردن خود و دیگران در این مورد که چرا مواد مخدر مصرف می کنند. مثلا “اگر زندگی شما هم شبیه به زندگی من بود، شما نیز مواد مخدر مصرف می کردید” يا اينكه ” من به علت بیماری كمر درد مجبور به استفاده از مواد هستم”.
  • دلیل تراشی: ارائه دلایل غیر منطقی درباره مصرف مواد مخدر. مثلا ” به این دلیل مواد مخدر مصرف می کنم که سرگرم شده و اعتماد به نفس داشته باشم” يا اينكه ” برای اين مواد مخدر مصرف می كنم تا بتوانم به کار و فعاليتم ادامه بدهم”.   
  • سرزنش کردن/افسوس خوردن به حال خود: برای توجیه مصرف مواد مخدر، دیگران را مسئول معتاد شدن و رفتارها نادرست خود معرفی می کنند.مثلا ” همسرم با من بدرفتاری می کند و من برای این که بتوانم وی را تحمل کنم ناگزیرم که مواد مخدر مصرف کنم” يا اينكه ” من هیچ آينده روشنی در پیش رو ندارم و تنها مصرف مواد مخدر است که اندکی به من آرامش می دهد”. 
  • كم جلوه دادن ميزان مصرف: خودداری از اعتراف کردن به این که در شبانه روز چه مقدار و چند نوبت مواد مخدر مصرف می کنند. مثلا ” فقط هر از گاهی و آن هم بصورت تفننی مواد مخدر مصرف می کنم. حساب کار را دارم و حواسم جمع است “.   
  • روشنفکر بازی: ارائه دلایل بی پایه و اساس برای متقاعد ساختن خود و دیگران به این که مشکلی در کار نیست. مثلا ” برای این مواد مخدر مصرف می کنم که احساس خلاقیت کرده و کارم را بهتر انجام دهم” يا اينكه ” با مصرف مواد ذهن من بهتر برای درس خواندن آماده می شود و مطالب را بهتر یاد می گيرم”.
  • عدم صداقت: حقایق و واقعیت های مربوط به بیماری اعتیاد به اندازه ای آزار دهنده است که معتادان نمی توانند آنها را بپذیرند و به همين علت به دروغگویی متوسل می شوند یا با پنهان نگه داشتن نکات و جزئیات مهم مربوط به اعتیاد خود به تحریف حقایق می پردازند. مثلا ” برای کسب لذت مواد مخدر مصرف نمی کنم، بلکه به خاطر خواص درمانی و آن هم فقط آخر هفته مواد مخدر مصرف می کنم”.
  • طفره رفتن: وقتی از اعتیاد آن ها به مواد مخدر سخن به میان می آید با دست انداختن، مسخره کردن، فریبکاری و حتی توسل به خشونت، اقدام به منحرف کردن بحث می کنند. مثلا ” من خیلی زیاد مصرف نمی کنم و هر زمان که بخواهم می توانم کنار بگذارم. من در این مورد مشکلی ندارم و این شما هستید که مشکل دارید” .  
  • تنهايی و انزوا: برای این که بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند از دیگران دوری می کنند وتمایل دارند که همیشه در خانه تنها باشند. به همین علت در اکثرا در میهمانی ها و مناسبت های خانوادگی شرکت نمی کنند.

 

٢) خود محوری / خودخواهی

یکی دیگر از ویژگی های بیماری اعتیاد تغییراتی است که در طرز رفتار فرد معتاد بوجود می آورد. ممکن است اطرافیان آنها را افرادی خودخواه به شمار بیاورند، چون چنین به نظر می رسد تنها چیزی که برای آنها اولویت و اهمیت دارد خودشان و مصرف مواد مخدر است. اطرافیان تصور می کنند که فرد مبتلا به اعتياد از روی عمد و اراده یا صرفاً برای کسب لذت به مصرف مواد مخدر می پردازد، اما در واقع آنها چاره دیگری جز خودخواه بودن ندارند، چون برای ادامه حیات به مواد مخدر نیاز دارند و به همین دلیل مواد را به هر کس یا هرچیز دیگری ترجیح می دهند.

 

۳) خود بزرگ بینی  

شمشیر دو لبه بزرگی که معتادان گرفتار آن هستند خود بزرگ بینی و اهمیت قائل شدن بیش از اندازه برای خودشان است. زمانی که آنها برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنند احساس قدرت و تسلط داشتن بر اوضاع به آنها دست می دهد. آنها توهم ناشی از مصرف مواد مخدر را واقعی پنداشته و خود را بهتر، با هوش تر، و مهم تر از دیگران به شمار می آورند. آنها از آنچه که دارند راضی و خشنود نیستند و از زندگی عادی خود احساس رضایت نمی کنند و می خواهند بیشتر و بیشتر به دنبال لذت جويی بروند تا اين زندگی ظاهراً كسل كننده را تحمل كنند. گرچه پیش از این بسیاری از معتادان در این راه شکست خورده و ناکام مانده اند، ولی آنها تصور می کنند که پیروز و کامیاب خواهند شد. آن ها برای به دست آوردن قدرت، پول، اعتبار، و جایگاه اجتماعی بالاتر تلاش می کنند و خود را تسلیم آرزوها و توهماتی می کنند که مصرف مواد مخدر در آنها ایجاد کرده است. نکته مهم این است که همین احساس  خودبزرگ بینی و مهم بودن است که آنها را از تلاش برای دریافت کمک جهت رهائی از چنگ مواد مخدر و بهبود یافتن باز می دارد. افراد مبتلا به اعتياد تصور می کنند که با دیگران تفاوت دارند. با آنکه به قعر فلاکت و بدبختی  سقوط کرده اند؛ تصور می کنند که انسان های شاخصی بوده و با دیگران قابل مقایسه نیستند. در برنامه های 12 قدمی از چنین تصوری که آنها درباره خود دارند تحت عنوان “منحصر به فرد بودن كشنده” یاد می شود.  در برنامه های 12 قدمی بر این نکته تاکید می شود که خود را کوچک یا بزرگ شمردن در واقع دو روی یک سکه بوده و هر دو می توانند بر روند بهبودی فرد معتاد تاثیرگذار باشند.

 

۴) تغییرات چشمگیر شخصیتی در هنگام نشئگی

یکی دیگر از علائم بیماری اعتیاد که افکار و اندیشۀ فرد مبتلا را پریشان می سازد تغییرات چشمگیر رفتار آنها در هنگام مصرف مواد مخدر است. فرد معتاد حتی اگر مهربان ترین فرد روی زمین نیز باشد، با وارد شدن مواد مخدر به سیستم بدنش ممکن است ناگهان به یک هیولا تبدیل شود، حس پایبندی به اخلاقیات را از دست داده و رفتاری تحقير آمیز در پیش بگیرد. معتادان به علت سلطه و سیطره نیاز به مواد مخدر بر رفتار آنها، ممکن است به ارتکاب جرم و جنایت و یا اعمال ناشایست مبادرت کنند.  در کتاب بزرگ موسوم به الکلی های گمنام، اين تغییر شخصیت شدید،  به رفتار دکتر جکیل و آقای هاید که شخصیت اول رمانی به همین نام از یک نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم است تشبیه شده است که از یک پزشک و انسانی عادی به موجودی هولناک تبدیل شد.

فاجعه بیماری اعتیاد این است که بیماری، قدرت فکر کردن درست را از معتادان سلب می کند. آن ها برای این که بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند به دیگران دروغ می گويند. دروغگوئی و فریبکاری به طبیعت و شخصیت دوم آنها تبدیل شده و بنابراین نمی توانند واقعیت بیمار بودن خودشان را به سادگی بپذیرند. اما در نهایت رنج و عذاب اعتیاد آنچنان شدید می شود که همه سازوکارهای دفاعی آنها را درهم می شکند. بسیاری از معتادان تنها در این هنگام و پس از سقوط به قعر فلاکت و بدبختی است که می پذیرند که به این بیماری مبتلا هستند. متاسفانه بسیاری از معتادان پیش از رسیدن به این مرحله جان خود را از دست می دهند، چون قبول این واقعیت و تن دادن به آن بسیار دشوار است. مواد مخدر به روح و روان آنها آسیب می رساند و به همین دلیل اگر فرد مبتلا به بيماری اعتياد بخواهد مصرف مواد مخدر را ترک کند باید بداند که نمی تواند روی افکار و اندیشه های خود حساب کند، چون افکار پریشان و بیمارگونه او نمی تواند برای ترک مواد مخدر کمکی به او بکند. مصرف مواد مخدر توانایی تفکر منطقی و صحیح را از معتادان گرفته است. به همین دلیل است که اگر فرد معتاد تصمیم به ترک اعتیاد و آغاز کردن مسیر بهبودی بگیرد، به قدرتی بالاتر و قوی تر از خود نیازمند است. تنها در پرتو باور و تکیه به این  نیروی برتر است که فرد معتاد می تواند راه چاره ای برای  بهبودی از بیماری اعتیاد پيدا کند.

 

تاثیرات دروغگويی بر اعضای خانواده

زندگی بسیاری از اعضای خانواده معتادان، شدیدا تحت تاثیر عوارض روانی بیماری اعتیاد از جمله دروغگویی قرار می گیرد.  برخی از تاثیراتی که گریبانگیر خانواده معتادان می شوند عبارتند از:

 

  • از بين رفتن اعتماد، احترام، و بروز  رفتارهای خشونت آمیز نسبت به فرد معتاد
  • مشکل تر شدن برقراری ارتباطات سالم و صادقانه متقابل
  • دچار شدن به احساساتی نظیر  تحقير شدن، نا امیدی، و خستگی به دلیل مواجه بودن با انکار و دروغگویی دائمی فرد معتاد
  • شک و تردید نسبت به تصمیمات و افکار خود – آنها ممکن است فکر کنند شاید چیزهایی که فرد معتاد می گوید درست باشد و این آنها هستند که اشتباه می کنند.
  • استفاده کردن از مکانیزم دفاعی انکار برای كنار آمدن با مشكل اعتياد ، دقیقا مانند فرد معتاد – در این شرایط آنها به منظور حفاظت از انسجام خانواده و حضور در اجتماع با  دروغ و دستکاری حقیقت بر روی مشکل اعتياد فرد مبتلا سرپوش می گذارند. به قول معروف مثل کبک سرشان را زیر برف پنهان می کنند تا کسی متوجه مشکل بزرگی که در خانواده آنها وجود دارد نشود.
  • انکار کردن تاثیرات منفی اعتیاد بر خودشان، علیرغم پذیرفتن اصل مشکل اعتیاد – آنها مشکل اعتیاد راتشخیص می دهند، ولی اثرات آن را بر روی خود انکار کرده و سعی می کنند حواس خود را به جاهای دیگر مشغول کنند.

 

راه های صحیح مقابله با دروغ گويی

با پیشرفت بیماری اعتیاد در فرد مبتلا و پدیدار شدن اثرات منفی آن، سایر اعضای خانواده نیز در یک چرخه ویرانگر گرفتار می شوند. آنها برای حفظ آبرو و مراقبت از کانون خانواده خود، اقدام به  دروغ گویی می کنند. اما شما به عنوان افراد خانواده یک معتاد چگونه می توانید از سقوط خودتان در دام این بیماری جلوگیری كنيد؟ چگونه می توانيد با عدم صداقت فرد معتاد مقابله كنيد؟

 

۱) بسیار مهم این است که درک کنيد که معتادان با دروغگويی، شخصاً نمی خواهند به شما لطمه بزنند. آنها از یک بیماری مهلک رنج می برند كه کنترلی بر آن ندارند و تنها راهی که برای  انکار اعتیاد و ادامه دادن به اعتیاد سراغ دارند، متوسل شدن به دروغ است.

 

۲) تنها شما نیستید که در معرض فریبکاری و دروغگویی فرد مبتلا به اعتياد قرار دارید. آنها برای مخفی كردن شدت اعتیادشان به همه دروغ می گويند. آنها دست به هر كاری می زنند تا در دنيای اطرافشان به عنوان یک فرد عادی شناخته شوند.

 

۳) به هیچ عنوان با آنها بحث نکنيد، التماس و زاری نکنيد یا سعی نکنید به آنها ثابت كنيد كه دارند به شما دروغ می گویند؛ زيرا بحث كردن با آنها فقط شما را خسته و سرخورده كرده و موجب اتلاف انرژی شما می گردد. در واقع فرد معتاد معتقد است که دروغ (آنچه که آنها می گویند) نسخه ای از حقیقت است و شما نمی توانید وی را متقاعد کنيد؛ زيرا آنها دروغ هايی كه می گويند را صادقانه باور دارند. نباید امیدوار باشید که اگر دروغ گفتن آنان را ثابت کنید، آنها دست از کارهای خود برداشته ومصرف مواد مخدر را متوقف می کنند. به یاد داشته باشید تا زمانی که آنها از بیماری اعتیاد رنج می برند، ملزم به دروغ و فريبكاری هستند.

 

۴) شما قدرت کنترل و یا متوقف کردن بیماری اعتیاد آنها را نداريد.  تنها کاری که شما می توانید انجام دهید اين است که حقیقت را بگوئيد و به خودتان اجازه ندهيد که گرفتار عدم صداقت آنها شده و برای حفاظت از آنها به دروغگويی بپردازيد.

 

۵) شما می توانيد نحوه رفتار و واکنش های خود نسبت به اقدامات فریبکارانه معتاد را تحت کنترل بگیرید. به عنوان مثال یا باید بپذیرید که آن ها از یک بیماری رنج می برند که شما قدرت معالجه و یا مقابله با آن را ندارید، و یا تصمیم به متقاعد کردن آنان به ترک اعتیاد گرفته و در این راه خود را به آب و آتش بزنید. بسیاری از اعضای خانواده معتادان عمر خود را صرف تلاش برای متقاعد کردن معتاد کرده اند و تقریباً همیشه با شکست مواجه شده و دست آوردی جز نا امیدی و عجز نداشته اند.

 

۶) اعتیاد یک بیماری  توام با دروغگویی و فریبکاری است و به خاطر عوارض مضر و تغییرات شیمیایی ايجاد شده در مغز، همواره باعث تحت سلطه قرار گرفتن فرد معتاد می شود. به همین دلیل است که اين بیماری ممكن است موجب انحراف شدید فکری و بروز رفتارهای جنون آمیز و غیر منطقی از فرد معتاد شود. در واقع افراد معتاد نمی تواند بين حقیقت و خيال تفاوت قائل شوند. آنها در دنيايی سرشار از توهم زندگی می کنند که به واقعی بودن آن باور دارند و به همین دلیل بر دروغ گفتن خود اصرار می ورزند. متاسفانه اعضای خانواده معتادان نیز به همان اندازه تحت تاثیر این بیماری قرار گرفته و از آن رنج می کشند. آنها سعی می کنند تا عزیزشان را متقاعد به ترک اعتیاد کنند و به همین دلیل تحت تاثیر مقاومت ها و واکنش های بیمارگونه فرد معتاد قرار کرفته و خودشان نیز قربانی آثار این بیماری می شوند.

 

۷) اگر اعضای خانواده قصد دارند که وضع زندگی خود را بهتر کرده و برای ترک اعتیاد به فرد معتاد کمک کنند، باید ابتدا از خودشان شروع کرده و گام اول را خودشان طی کنند. آنها باید تا آنجایی که می توانند راجع به بیماری اعتیاد آگاهی کسب کرده و راهکارهای پیشنهادی برای شروع بهبودی را عملا در زندگی خود پیاده کنند این کار از همه تلاش هایی که برای نجات فرد معتاد انجام می دهند موثر تر و راهگشا تر خواهد بود.  خانواده فرد معتاد سپس باید بپذیرند که در برابر بیماری اعتیاد عاجز بوده و قدرت آن را ندارند که فرد معتاد را مجبور به ترک اعتیاد و تغییر دادن رفتارش بکنند. تنها با پذیرش و قبول این واقعیت است که می توانند از رنج و عذاب این بیماری نجات یافته و خانواده خود را به سمت بهبودی از اثرات این بیماری هدایت کنند. پذیرفتن این حقیقت در اصل همان قدم اول بهبودی در انجمن های حمایت از خانواده می باشد. با برداشتن این قدم مهم، هم خانواده و هم فرد معتاد شانس بیشتری برای بهبودی به دست آورده و اثرات مخرب بیماری اعتیاد بر آن ها کمتر و کمتر خواهد شد.

خطرات تزریق مواد مخدر

خطرات تزریق مواد مخدر

 

برای تزریق کردن مواد مخدر، هیچ راه کاملا بی خطری وجود ندارد. در مقایسه با سایر روش های مصرف مانند کشیدن از بینی، دود کردن، و یا بلعیدن، تزریق مواد خطر دچار شدن اوردوز (به مصرف بیش از حد)، پارگی رگ ها، و عفونت را افزایش می دهد. در این قسمت برخی از خطرات سلامتی تزریق کردن مواد شرح داده شده است.

 

١. علت استفاده از روش تزریقی

٢. عوارض و خطرات تزریق

٣. کاهش دادن خطرات تزریق

 

١- علت استفاده از روش تزریقی

  • علیرغم اینکه مواد مخدر به روش های متفاوتی مانند دود کردن، کشیدن از بینی، و بلعیدن نیز مصرف می شود، برخی از معتادان به دلیل میزان تاثیر گذاری و سرعت زیاد روش تزریقی، اقدام به وارد کردن مستقیم مواد مخدر به جریان خون خود می کنند. تزریق کردن روشی است که در آن مواد مخدر (مثلا هروئین) را با استفاده از یک سرنگ به داخل بدن خود تزریق کرده و تنها ٥ تا ١٠ ثانیه بعد اثرات آن را احساس می کنند. این تزریق می تواند به صورت عضلانی بوده و یا مستقیما به داخل رگ ها وارد شود – که اغلب معتادان روش دوم را انتخاب می کنند، چراکه مواد به سرعت به مغز رسیده و احساس لذت و نشئگی بیشتری به همراه خواهد داشت.
  • تزریق کردن مواد، اولین مکانیزم دفاعی کبد – که تصفیه کننده سموم وارد شده به بدن است –  را پشت سر گذاشته و باعث می شود که مواد با دوز بیشتری به مغز وارد شود و لذت بیشتری به همراه داشته باشد. بعلاوه تزریق کردن باعث می شود که برای رسیدن به یک مزان لذت و نشئگی مشخص، میزان مواد کمتری مورد نیاز بوده و بنابراین هزینه کمتری نیز به همراه داشته باشد. همین دلایل باعث می شود تا علیرغم خطراتی که در پی دارد، برخی از معتادان تزریق کردن را به سایر روش های مصرف ترجیح بدهند.
  • رایج ترین مخدرهایی که به صورت تزریقی مصرف می شوند عبارتند از: هروئین، کوکائین، آمفتامین ها و برخی از مواد افیونی – که میزان رواج هر یک از آن ها در کشورهای مختلف، متفاوت است. برای مثال، در کشورهای اروپای غربی تزریق هروئین در افراد مسن تر، و تزریق آمفتامین ها در جوان تر ها بسیار مشاهده می شود. به دلیل کمیاب بودن و هزینه بالای تولید هروئین در کشورهای خاور میانه، مصرف کنندگان تزریق را به کشیدن ترجیح می دهند.

 

٢- عوارض و خطرات تزریق

مهمترین خطراتی که مصرف کنندگان به روش تزریقی را تهدید می کند عبارتند از:

خطرات سلامتی تزریق مواد

 

١. خطر عفونت

اکثر مصرف کنندگان به روش تزریقی، از وسائل مشترکی استفاده می کنند و به همین دلیل هم در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند. عفونت های مربوط به استفاده از سرنگ های مشترک باعث بوجود آمدن بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت می شود. بعلاوه خطر مبتلا شدن این افراد به انواع بیماری های مقاربتی نیز بسیار زیادتر است. اکثر آنان وسایل استریل و ضد عفونی در اختیار نداشته و در اماکن غیر بهداشتی اقدام به تزریق مواد می کنند. همین امر باعث وارد شدن آلودگی به جریان خون آنان شده و احتمال منتقل شدن بیماری از طریق روابط جنسی نیز افزایش می یابد.

 

٢. خطر اوردوز (مصرف بیش از حد)

کسانی که مواد مخدر را به صورت تدخینی و یا کشیدن از طریق بینی مصرف می کنند، به راحتی قادر خواهند بود تا میزان مصرف خود در هر نوبت را تعیین کرده و به همان میزانی که نیاز دارند مواد مصرف کنند؛ و بدین ترتیب احتمال مصرف بیش از حد را کاهش می دهند. این در حالی است که در روش تزریقی، مواد به طور مستقیم و فیلتر نشده وارد جریان خون شده و فرد قادر نخواهد بود تا میزان مورد نیاز خود را تعیین کند.

 

٣. زخم شدن و پارگی رگ ها

از آنجا که معتادان نسبت به شرایط و ابزارهای تزریق مواد توجه کافی نشان نداده و احتمالا برای تزریق از سرنگ های دست دوم و یا سوزن های کند شده استفاده می کنند، احتمال آسیب دیدگی و یا پارگی رگ های آنان افزایش می یابد. این عارضه به خصوص در مکان هایی مانند زندان ها که افراد به سرنگ های نو و استریل دسترسی ندارند شایع تر است. استفاده طولانی مدت از سرنگ های کند، باعث بوجود آمدن و ماندگار شدن زخم رگ می شود. اگرچه تغییر دادن محل تزریق در بدن می تواند تا حدودی از بروز مشکل جلوگیری کند، اما تکرار کردن چنین تزریق هایی در نهایت ممکن است منجر به پاره شدن رگ ها و خونریزی داخلی شود.

 

٤. آسیب های شریانی

آسیب های شریانی در بخش هایی از بدن که مواد مخدر به طور دائم تزریق می شوند رخ می دهند. در صورت پاره شدن شریان ها احتمال ابتلا به گانگرن (قانقاریا) و ایسکمی دیستال (پروگزيمال لخته) افزایش می یابد. به دلیل آسیب دیدگی و غیر قابل تزریق شدن قسسمت هایی از بدن که دائما تحت تزریق قرار می گیرند، معتادان اقدام به تزریق کردن مواد در قسمت هایی می کنند که خطر زیادتری به همراه دارد. تزریق مواد در ورید فمورال بسیار رایج بوده و می تواند باعث ترومبوز ورید عمقی (DVT)، سپتی سمی (گندخونی)، خونریزی شریانی و درد نوروپاتیک شود. همچنین تزریق مواد در رگ های گردن نیز به دلیل وجود رگ های اصلی، اعصاب، نای، و مری به وضوح بسیار خطرناک می باشد. تزریق در رگ های پستان نیز می توان موجب ورم کردن پستان ها شود. معتادانی که به دلیل تزریق مداوم و استفاده از همه قسمت های بدن خود گزینه دیگری در اختیار ندارند از رگ های آلت تناسلی خود استفاده می کنند که بسیار خطرناک بوده و می تواند موجب بروز عوارضی مانند نعوظ دائم شود. از میان انواع مواد مخدر، تزریق کردن کوکائین خطر بیشتری به همراه دارد؛ به این دلیل که این ماده مخدر دارای خاصیت بی حس کنندگی موضعی بوده و در صورت تکرار تزرق، فرد نمی متوجه آسیب وارده به این ناحیه شود. بعلاوه احساس قدرت و تسلطی که مصرف کوکائین به فرد می دهد، باعث می شود تا وی ملزومات تزریق صحیح را نادیده گرفته و آسیب بیشتری به بدن خود وارد کند. ترزیق ترکیبی هروئین و کراک که در برخی از مناطق بسیار رواج دارد نیز می تواند موجب بروز آسیب های وریدی و عفونت های داخلی شود. تزریق تمازپام که نوعی از بنزودیازپین ها است نیز برای رگ ها بسیار خطرناک است. اکثر مواد مخدر خیابانی با مواد محرک دیگری همچون پودرهای سفید کننده و پودر تالک مخلوط هستند و برای تزریق آنها باید از حلال هایی چون اسید سیتریک استفاده شود که همگی این مواد می توانند آسیب های جدی به بدن وارد کنند.

 

٥. ابتلا به بیماری اعتیاد

به دلیل اینکه مصرف مواد مخدر به روش تزریقی لذت و رضایت بیشتری ایجاد می کند، افراد تمایل بیشتری برای مصرف کردن مجدد و تکرار نشئگی پیدا کرده و خطر مبتلا شدن به بیماری اعتیاد افزایش می یابد. اغلب کسانی که اقدام به تزریق مواد می کنند، قبلا به بیماری اعتیاد دچار شده اند، چراکه بدن آنها با حجم زیادی از مواد مخدر مواجه شده و نسبت به آن مقاوم شده است. همین امر باعث می شود تا افراد برای دستیابی به همان میزان سرخوشی و نشئگی سابق، به مقدار بیشتری مواد نیاز پیدا کنند.

 

٣- کاهش دادن خطرات تزریق

در صورتی که شما جزو افرادی هستید که به صورت تزریقی مواد مصرف می کنید و در حال حاضر تمایلی برای قطع کردن مصرف خود ندارید، با استفاده از توصیه های زیر می توانید تزریق ایمن تر و کم خطر تری داشته باشید:

 

١) هرگز از سرنگ، آب، و سایر وسائلی که دیگران قبلا از آن استفاده کرده اند، برای تزریق خود استفاده نکنید.

 

٢) در هر نوبت تزریق، از یک سرنگ استریل و نو استفاده کنید تا خطر آسیب رساندن به رگ های خود را کاهش دهید. در کشور هایی که سیاست کاهش دادن آسیب ها را اجرا می کنند، شما می توانید سرنگ های استریل را از داروخانه ها، یا اماکن تعویض سرنگ تهیه نمایید.

 

٣) فقط از سرنگ هایی که می دانید از کجا تهیه شده اند استفاده کنید.

 

٤) جهت آماده کردن مواد برای تزریق، از آب استریل و تمیز و یا آب معدنی استفاده کنید. در صورت عدم دسترسی به آب پاکیزه بهتر است آب را به مدت ٥ دقیقه بجوشانید.

 

٥) در هر نوبت مصرف از ظروف و قاشق های پاکیزه، و از یک فیلتر تازه استفاده کنید.

 

٦) قبل از وارد کردن سوزن در پوست، محل تزریق را با الکل ضد عفونی کنید.

 

٧) پس از هر بار مصرف، سرنگ خود را به طور بی خطر دور بیاندازید.

 

٨) برای پیشگیری از ابتلا به بیماری های مقاربتی در روابط جنسی خود، حتما از کاندوم استفاده کنید.

 

٩) حداقل هر یک سال یک بار اقدام به آزمایش ایدز و یا تست هپاتیت را انجام داده و از سلامت خود مطمئن شوید.

اعتیاد و لغزش

لغزش، یا مصرف دوباره مواد مخدر در بین ما معتادان به مواد مخدر بسیار رایج است. در اين قسمت اطلاعاتی درباره این که چرا اعتیاد نوعی بیماری است که معتادان را به سمت مصرف مجدد مواد مخدر سوق می دهد ارائه شده، تا با آگاهی از این اطلاعات بتوانید نشانه ها و هشدارهای لغزش را شناخته و با استفاده از ابزارهای 12 قدمی از آن پیشگیری نمایید.

 

۱. طبیعت و عادت ما 
۲. بیماری مزمن ما
۳. افکار ناسالم ما
۴. فرایند تدریجی لغزش 

 

لغزش يكباره و بی دلیل اتفاق نمی افتد، بلكه فرآيندی است كه مدت ها پيش از آن كه بار ديگر اقدام به مصرف مواد مخدر یا از سر گرفتن اعتیادهای رفتاری کنیم، آغاز می شود. معمولاً علت لغزش اين است كه به افكار و ذهن خود اجازه می دهيم كه به حالت منفی قبلی خود يعنی به دوران اعتياد فعال بازگردد. با بازگشتن به افکاری که در زمان مصرف مواد مخدر داشتیم، رفتار ما نيز تغيير به تدریج تغییر می كند و برای کنار آمدن با زندگی بار ديگر به استفاده از مواد بازمی گردیم. در اين وضعيت فراموش می كنيم كه از نوعی بيماری مزمن غير قابل درمان در عذاب هستيم و برای بهبودی از اين بيماری می بایست به طور روزانه برنامه 12 قدم مان را کار کنیم. بيماری اعتياد در ذهن و فكر ما ريشه دارد. ما معتادان به دلیل طبیعت و نوع بیماری که به طور روزانه در بهبودی از آن به سر می بریم، نمی توانيم در مورد مصرف نكردن مواد مخدر تصميم درست و منطقی  بگيريم. علت ناتوانی ما در تصمیم گیری صحیح درباره مواد مخدر اين است كه پس از سال ها مصرف مواد مخدر، به آن عادت می كنيم و در واقع اعتياد قسمتی از زندگی طبيعی ما می شود. مصرف مواد مخدر كاری است كه بی اختيار و بدون فكر كردن به عواقب ‌آن انجام می دهيم. علاوه براين، بيماری اعتياد ماهيتی مرموز و شگفت آور دارد و اگر 12 قدم را به طور روزانه کار نکنیم و از حمایت انجمن های گمنام استفاده نکنیم، ناخودآگاه به سوی مصرف دوباره مواد یا انجام رفتارهای معتادگونه برمی گردیم. واقعیت این است که بسیاری از ما معتادان در حال بهبودی که لغزش کرده ایم، به خوبی می دانیم که استفاده نكردن از ابزارهای لازم برنامه های 12 قدمی برای ايجاد تغيير در افكار و رفتارمان، به لغزش و افتادن دوباره در دام اعتياد كمك كرده است.

 

خطر لغزش در اولين سال بهبودی از هر زمان ديگری بيشتر است. برای بسياری از ما معتادان، سال اول بهبودی دشوارترين و طاقت فرسا ترين دوران است چون در اين دوره جسم و روان ما تلاش می كنند تا خود را با عدم مصرف مواد منطبق کرده و حالت طبيعی خود را به دست آورند. ترميم و بهبودی جسم و روان ما از آسيب هایی كه مواد مخدر به آنها وارد كرده است، احتياج به زمان دارد. در سال اول بهبودی، قاعدتاً از علایم خماری رنج می بریم و بسیاری از ما برای رهایی از این علایم دوباره به سراغ مواد مخدر یا اعتیاد رفتاری خود می رویم. سال اول بهبودی دوران سختی است چون ما راه و روش جدیدی را برای زندگی کردن یاد می گیریم و در این دوره احتمال این که به زندگی و راه و رسم قبلی خود برگردیم، بیشتر است. آمارها نشان می دهد که پس از گذراندن ٥ سال درحال بهبودی و پاک بودن، امكان لغزش به ميزان زيادی كاهش پيدا می كند و ديگر برای كنار آمدن با زندگی و مقابله با مشكلات به مصرف مواد مخدر نیازی نداریم. ولی در مورد بیماری اعتیاد این مهم نیست که چند هفته، چند ماه يا چند سال از زمان پاك بودن و بهبودی ما گذشته است، بلکه مهم این است که بدانیم از یک بیماری مزمن رنج می بریم که برای بهبودی خود می بايست به طور روزانه 12 قدم را کار کنیم. به علاوه قبل از هر چيز بايد بدانيم كه ماهيت بيماری ما به گونه ای است كه هرگز درمان نمی شود و اگر می خواهيم بهبودی خود را حفظ كنيم و با جنبه های مختلف بیماری خود مقابله کنیم، چاره ای جز کارکرد 12 قدم به صورت روزانه نخواهیم داشت.

 

اعتياد يك بيماری جسمی، روانی، اجتماعی و روحانی شناخته می شود که  دارای چهار جنبه زير می باشد:

اعتیاد و لغزش - جنبه های مختلف بیماری اعتیاد

  

۱. جنبه روانی – افكار ما را آشفته می كند و سلامت عقل ما را از بين می برد. جنبه روانی بيماری اعتياد باعث می شود تا در عالم اوهام و خيالات و انكار کردن اعتیادمان زندگی كنيم.

۲. جنبه جسمی – مغز ما معتادان نمی تواند بدون مواد مخدر به فعاليت های عادی و طبيعی خود ادامه دهد.

۳. جنبه اجتماعی – ما را از هر كس و هر چيزی جز مصرف مواد مخدر جدا می كند.

۴. جنبه روحانی – باعث می شود باور كنيم که اختيار زندگی خود را در دست داريم و همين تصور نادرست باعث می شود تا ارتباط مان با نيروی برتری كه بايد به آن توكل و تكيه كنيم، قطع شود. بيماری اعتياد باعث می شود تا ارزش ها، اخلاقیات، شرافت و حيثيت خود را فدای به دست آوردن و مصرف مواد مخدر کنیم.  

 

در اين قسمت به حقايقی درباره ماهيت و طبيعت بيماری اعتياد اشاره می كنيم تا متوجه شوید كه چرا ما معتادان در حال بهبودی همواره با خطر لغزش رو به رو بوده و گرایش به سوی مصرف مجدد مواد داریم.

لغزش و اعتیاد - علل و دلایل لغزش اعتیاد

  

١- طبیعت و عادت ما

  • ماهيت بيماری مزمن ما و روشی که برای تحمل مشکلات و کنار آمدن با زندگی داشته ایم باعث شده است تا اعتیاد بخشی از طبیعت و فطرت ما شود. ما معتادان درحال بهبودی، هميشه با خطر لغزش و بازگشتن به همان حالت قبلی که زندگی ما را به ویرانی کشیده بود، روبرو هستیم. زمانی که تصميم به ترک اعتیاد و پاک شدن از آن می گيريم، متوجه می شويم كه بهبودی فقط پرهيز کردن از مصرف مواد یا رفتارهای معتادگونه نیست؛ بلکه بايد روش زندگی و چگونگی روبرو شدن با عواطف و احساسات، طرز فكر و رفتار خود را نیز كاملا تغيير دهيم. بهبودی به معنی  تغییر دادن کامل راه و رسم زندگی و افکار و رفتارما است  و اين كار آسانی نيست. برای اين كه بدانيد دست كشيدن از مواد مخدر تا چه اندازه دشوار است كافی است از يك فرد عادی بخواهيد تا يكی از عادت های روزمره خود، مثلا نوشیدن چای پرهيز كند. چنين فردی ممكن است برای مدتی از نوشیدن چای خودداری كند، اما پس از مدتی دوباره به سراغ عادت همیشگی اش خواهد رفت. حال ببيند كه بهبودی از مواد مخدر چه كار دشواری است؛ چون برای بهبودی و حفظ آن، یک معتاد می بایست تمام طرز فكر، عادت ها و رفتارهای زندگی خود را كاملاً تغيير دهد.  برای فرد معتاد، مصرف مواد مخدر طبيعی ترين كار زندگی است. ما معتادان یاد گرفته ایم که برای کنار آمدن با زندگی و تحمل مشکلات آن مواد مخدر مصرف کنیم. اعتياد چنان در جسم و روان مان نفوذ کرده است كه به جزئی طبيعی از وجود ما تبديل شده و قسمتی از زندگی و شخصيت ما شده است. با آن كه اعتياد انواع بلاها و بدبختی ها را بر سر ما آورده است هیچ وقت از خود سوال نمی کنیم که چرا بازهم به مصرف مواد مخدر ادامه می دهیم. پاسخ این سوال ساده است : چون این کاری است که ما آن را طی سالیان دراز یاد گرفته ایم و اکنون به طور طبیعی آن را انجام می دهیم. اعتياد شبيه اين است كه خلبان، هدايت هواپيما را روی حالت اتوماتيك گذاشته باشد و هواپيما بدون آن كه نيازی به خلبان داشته باشد پيش می رود. فرد معتاد نيز بدون هيچ گونه اراده و اختياری يا بدون هيچ دليل منطقی به سوی مواد مخدر كشيده می شود و اين واقعيتی است كه نمی توان آن را انكار كرد. ما طی سال ها و در بعضی موارد چند ده سال عادت کرده ایم كه به طور خودكار و بدون اراده برای احساس سرخوشی، تحمل كردن مشكلات زندگی، فراموش كردن مسائل، و كسب لذت به سراغ مواد مخدر برويم. افراد عادی ياد گرفته اند كه برای مقابله با مشكلات و سختی های زندگی راه های سالم را در پيش بگيرند؛ اما برای ما راه حل عادی، مصرف مواد مخدر است. راهی كه ما برای تحمل زندگی انتخاب كرده ايم، پناه بردن به مواد مخدر بوده که به تدریج به بیماری اعتیاد منجر شده است. اگر می خواهیم بهبودی خود را حفظ کنیم باید به طور روزانه برنامه خود را کار کنیم چون در غیر این صورت به راه و رسم غریزی و طبيعی خود که مصرف مواد مخدر است باز خواهیم گشت.
  • ترک كردن عادتی که مدت زمان مديدی همراه ما بوده کار آسانی نيست و از آن مشکل تر مقاومت کردن در برابر لغزش، و بازگشت به  وضعيتی است که به جزء طبيعی وجود ما تبديل شده است. با این حال، بهبودی از اعتياد امکان پذير می باشد. برای بهبودی از بيماری اعتياد بايد از ابزارها و اصول 12 قدم انجمنمان استفاده کنيم؛ چون این روشی است که امکان بهبودی ما را فراهم می سازد. اما بايد هميشه به خاطر داشته باشيم که بهبودی از بيماری مزمن اعتياد روال و فرایندی روزانه است. بايد بدانيم که مدت زمان پاک بودن اهميت چندانی ندارد بلکه آنچه مهم است درک اين واقعيت است که بهبودی شبيه به یک سفر است. سفر بهبودی، سفری است که با آزمون و خطاهای بسيار همراه است و همیشه این امکان وجود دارد که مجدداً مصرف مواد مخدر را از سر بگيريم. بهبودی سفری است که در آن ما با ميليون ها نفر از معتادان در حال بهبودی در كاركرد برنامه 12 قدم همسفر هستیم. این سفری است که باعث می شود از چنگ بیماری اعتیاد خلاص شویم و برای خود یک زندگی جدیدی عاری از اعتیاد را به ارمغان بیاوریم.

 

٢-  بیماری مزمن ما

  • زمانی که ما لغزش می کنیم در حقیقت با زندگی خودمان بازی کرده ایم. در جلسات انجمن بارها اين گفته را می شنويم كه: ” این آخرین بار مصرفمان نیست که باعث عاجز شدن ما می شود، بلکه اولین بار مصرفمان است” منظور از این شعار این است که ما معتادانی که از بیماری اعتیاد در عذاب هستیم، در برابر این بیماری ناتوان بوده و با مصرف مجدد مواد ما کنترل خود را از دست می دهیم و دوباره خود را در چرخه ویرانگر و مخرب اعتیاد قرار می دهیم. چرخه ای که می تواند ما را با خطر مرگ روبرو کند .برخی از ما معتادان در حال بهبودی دوباره شروع به مصرف مواد می کنیم؛ به این گمان که می توانیم همان مقدار پیش از ترك را دوباره مصرف کنیم و همین طرز فکر غلط باعث مرگ بسیاری از ما می شود. باید توجه داشته باشیم که پس از مدتی پرهيز از مواد مخدر ميزان تحمل جسمی ما در برابر مواد مخدر به شدت كم می شود. به همين علت زمانی که پس از دوره ای بهبودی، لغزش کرده و مصرف را از سر می گیریم، ميزان مواد مخدری كه مصرف می كنيم به مراتب بيشتر از آن است كه بدن ما بتواند آن را تحمل كند.
  • مساله جالب ديگر این است که بسیاری از ما که طعم بهبودی را چشیده ایم، دیگر از مصرف مواد مخدر لذت نمی بریم؛ اما دوباره به سراغ آن می رویم چون این راهی است که ما به آن عادت کرده ایم و برای مقابله با مشکلات زندگیمان سالها از آن استفاده کرده ایم. استفاده از مواد مخدر آسان ترین و طبیعی ترین کاری است که ما بدون فکر کردن به آن رجوع می کنیم. با این وجود ، حتی در صورت لغزش کردن هم بايد توجه داشته باشيم كه این يك شكست نيست. آيا كسی كه از بيماری ديابت در عذاب است اگر يك روز شیرينی یا شكر مصرف کند، پرهيز از شیرينی را كنار خواهد گذاشت؟ يا كسی كه از ناراحتی قلبی رنج می برد اگر يك روز فراموش كرد تدابيری كه برای كنترل بيماريش لازم است را انجام دهد آيا زندگی خود را به نابودی کشانده و ديگر برای درمان خود تلاش نخواهد كرد؟ بايد بدانيم كه لغزش جزئی از فرآيند بهبودی ما محسوب می شود. بسياری از ما به علت مزمن بودن بيماری اعتیاد، دچار لغزش می شویم. علاوه بر اين، بهبودی از اعتیاد یعنی تغییر دادن کامل طرز فکر و راه و رسم زندگی. اين كار چندان آسان نيست و بی ترديد با فراز و نشيب های زیادی همراه است. تنها با کارکرد 12 قدم است که ما می توانیم با زندگی جديد خود سازگاری و هماهنگی داشته باشیم. اگر لغزش کردیم و دوباره اقدام به مصرف مواد مخدر کردیم، نباید خودمان را سرزنش کنیم بلکه باید با خود مهربان باشیم. باید ماهیت بیماری خود را درک كرده و بدانیم که بهبودی از این بیماری تا چه اندازه سخت و دشوار است.
  • بهترين روش برخورد با لغزش این است كه آن را برای خود نوعی تجربه به حساب بياوريم و از خود بپرسیم که این لغزش چه درسی می خواهد به ما بدهد و چگونه می تواند به فرآیند بهبودی ما کمک کند. بايد بدانيم كه پس از لغزش کردن ما حق انتخاب داریم. می توانيم از لغزش به عنوان بهانه ای برای احساس شكست و درماندگی استفاده کرده و از اين طريق بهانه ای برای ادامه مصرف مواد مخدر به دست آوريم؛ يا اين كه اين پديده را به طور مثبت ارزیابی کرده و به عنوان نوعی تجربه به آن نگاه كنيم. می توانيم با خود بگوییم: درست است كه به دلیل عادت و یا به طور غریزی دوباره به سراغ مواد مخدر رفتم، اما اجازه نخواهم داد تا اين اتفاق من را به ادامه مصرف و نااميدی و بدبختی بکشاند. عقل و منطق خود را به كار گرفته و اجازه نخواهم داد تا دوباره اسير و قربانی بيماری اعتياد شوم؛ چون امروز حق انتخاب دارم و علاوه بر این خدايی دارم که می تواند برای به دست آوردن سلامت عقل از او کمک بخواهم. به جای احساس بدبختی و ناامیدی به خاطر لغزش، باید با یک طرز فکر حقیقی و مثبت به عنوان یک تجربه به لغزشمان نگاه کنیم؛ چون لغزش باعث می شود تا ما بهتر بتوانیم به ماهیت بیماری خود پی ببریم و یاد بگیریم که برای حفظ کردن بهبودی خود و دوری کردن از لغزش، در آینده چه کارهایی را باید انجام دهیم و از انجام چه کارهایی باید خودداری کنیم. اما بايد توجه داشته باشيم زمانی که لغزش می کنیم باردیگر کنترل خود را از دست می دهیم و وسوسه فكری و ویار جسمی دوباره به سراغ ما می آید، یعنی مغز و جسم ما دوباره فعال می شوند. احتمال اینکه بخواهیم مصرف مان را ادامه بدهیم بسیار زیاد است، چون مصرف مواد به ما احساس لذت و آرامش می دهد گرچه می دانیم این راه سرانجامی به جز بدبختی یا مرگ نخواهد داشت.
  • نکته دیگر این است که بسياری از ما ممكن است پس از لغزش احساس گناه كنيم و با خود بگوئيم كه ما انسانی ضعيف هستيم و در تلاش خود برای بهبودی از بيماری اعتياد شكست خورده ايم. ممكن است بيماری اعتیاد و افکار معتاد گونه، ما را فریب داده و متقاعد کنند که برنامه 12 قدم برای ما موثر و کارگر نیست و یا این که غرورمان به ما اجازه ندهد که دوباره به جلسات انجمن های گمنام بازگرديم، چون احساس شرمندگی و شکست می کنیم. بايد از چنين افكار و انديشه هایی پرهيز كنيم و متوجه باشیم که این بیماری اعتیادمان است که دوباره ما را به چنگ افکار مخرب و معتاد گونه انداخته است. باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از ما معتادان درحال بهبودی، لغزش کرده ایم و این اتفاق را جزئی از روند بهبودی خود و برای رشد در آن به حساب آورده ایم. بعضی از ما حتی سپاسگزار این تجربه بوده ایم چون باعث کارکرد بهتر قدمهايمان و قدردانی بیشتر از زندگیمان شده است. نبايد فراموش كنيم كه طول پاكی همه ما معتادان فقط ۲۴ ساعت است و هیچ کس در بین ما به خاطر مصرف دوباره مواد ، بهتر یا بدتر محسوب نمی شود. نبايد فراموش كنيم كه همه ما كه در انجمن های گمنام گرد هم می آئيم، معتادانی هستيم كه با مشكلات زیادی روبرو هستيم. با در ميان گذاشتن تجربه های خود با ديگران در واقع می توانيم اطلاعات و آگاهی های لازم درباره لغزش را فراهم آوريم و از اين بابت که توانسته ایم نكات تازه ای را درباره لغزش به ديگران آموزش دهيم احساس خوبی داشته باشیم. نبايد فراموش كرد كه ما معتادان نيز انسان هستيم، انسان هایی كه از يك بيماری مزمن و خطرناک در عذاب هستند. شايد لغزش اين فرصت را فراهم آورد تا اطلاعات بيشتری درباره بيماری خود به دست آوريم و بدانيم كه با چه نوع بيماری سر و كار داريم و در نتيجه برای حفظ بهبودی خود هر روز بهتر از روز قبل، از آن مواظبت و مراقبت كنيم.
  • جهت کسب اطلاعات بيشتر و آگاهی از پيشنهادات و رهنمودهای مربوط به چگونگی بازگشت به مسير بهبودی پس از دچار شدن به لغزش، به قسمت اقدامات پس از لغزش رجوع كنيد.    

 

٣- افکار ناسالم ما 

  • قطع مصرف مواد مخدر یا کنترل کردن اعتیادهای رفتاری تقريبا كار آسانی است. می توانيم برای مدتی خماری و وسوسه را تحمل کرده و هوشیاری و پاکی خود را حفظ کنیم، اما احتمالا بنا بر دلایلی پس از مدتی بار ديگر مصرف مواد مخدر یا تکرار رفتار ویرانگر را از سر خواهیم گرفت چون این کاری است که مدت زمانی طولانی به آن عادت کرده ایم. در مواردی نيز بیماری اعتیاد ما با نوعی اعتیاد دیگر جايگزين می شود. برای مثال ممکن است مصرف مواد مخدر را قطع کنیم ولی به جای آن به مشروبات الکلی، قمار يا روابط جنسی روی بیاوریم. در چنين حالتی واقعيت اين است که ما مشکل اصلی خود که بیماری اعتياد است را حل نکرده ايم؛ بلکه شکل و نوع اعتياد را عوض کرده ایم. به اين ترتيب، بيماری اعتياد چهره زشت خود را به شکل ديگری در زندگی ما نشان می داده و ما بار ديگر از همان مشکلات قبلی که باعث عاجز شدن و از دست دادن قدرت کنترل زندگی ما شده بود رنج خواهیم برد. در چنین حالتی فقط شکل ظاهری اعتیاد ما تغيير کرده است. شايد عدم آگاهی  ما درباره ماهيت بیماری اعتياد است که باعث می شود تا تصور کنيم که در صورت قطع مصرف مواد مخدر مشکل ما حل شده است. بايد بدانيم که بيماری اعتياد در ذهن ما ريشه دوانيده و در اصل این طرز فکر ما است که دچار انحراف شده است. اگر طرز فكر و طرز زندگیمان را تغییر ندهیم، برای به دست آوردن آرامش دوباره به چيزهایی در خارج از وجود خود متوسل خواهیم شد.
  • بهبودی از بيماری اعتياد مساله ای به مراتب پيچيده تر از مقابله با يكی از عوارض و نشانه های آن است. علیرغم اینکه  مصرف مواد مخدر با همه مضراتی که دارد برای ما به کاری طبیعی بدل شده است، باید سعی کنیم تا ريشه اين بيماری را علاج کرده و طرز فکر، و روش های نادرست و ویرانگری که برای تحمل مشکلات زندگی ياد گرفته ايم را کاملاً تغییر دهیم. مهمترين مساله ای که با آن روبرو هستيم حفظ بهبودی خود از تمامی عوارض و پی آمدهای اين بيماری است. اين کار زمانی امکان پذير خواهد بود که کاملاً بپذيريم که از يک نوع بيماری مزمن رنج می بريم که جنبه های مختلفی دارد و باعث شده است تا جسم و ذهن ما حالت عادی خود را از دست بدهند. برای اين که بتوانيم بهبودی خود را حفظ کنيم بايد با بيماری خود مقابله کنيم، نه اينكه فقط با علائم و نشانه های آن به مقابله بپردازيم. موثرترین روش برای بهبودی، روش کارکرد برنامه 12 قدم و استفاده از حمايت انجمن های گمنام است. بايد همواره به خاطر داشته باشيم که به تنهایی نمی توانيم حريف بيماری اعتیاد شده و از آن بهبود پيدا کنيم؛ چراکه قدرت آن از ما بیشتر است. ما برای مقابله با بیماری خود بايد قدرتی بالاتر از خودمان پیدا کنیم چون فقط با تکيه به این قدرت است که می توانیم که با وسوسه مصرف مواد مخدر مقابله کرده و سلامت عقل خود را مجددا به دست آوريم.

نیایش

ما در اینجاهستیم چون نهایتا راه گریزی از « خود » وجود ندارد.

در اینجا هستیم تا در چشمها و قلبهای دیگران با « خود » رو برو شویم ، و آنها در تحمل اسرار دردناکی که ما را می آزارند ، باما همراه شوند .

میدانیم که اگر از آشکار شدن « خود» بترسیم نخواهیم توانست که « خود» یا دیگران را بشناسیم ، و تنها خواهیم ماند .

چنین آئینه ای را جز در میان همانندهای« خود» کجا میتوانیم یافت ؟

نهایتا در همین جا است که ما با هم خواهیم توانست « خود » را به روشنی در یابیم ، نه آنچنان بزرگ که در رویاهایمان آرزو میکنیم ، و نه آنچنان حقیر که در نگرانیهایمان اندیشیده ایم ، بلکه به عنوان یک فرد، بصورت جزئی از یک کل ، با شعور و با هدف ، در این بستر ریشه خواهیم دواند و رشد خواهیم کرد .

اما دیگر تنها هرگز ، مثل مرده ها نه ، زنده و پویا ، برای خود و دیگران

امین